بابک زنجانی باید از کنشگری و چالش رسانه و نهادهای مدنی در امان نباشد و به پستو پناه ببرد، اما او از فضای سیاسی کشور که درگیر سیاست خارجی است، استفاده نموده و با «تطهیر» خود برای یکی از مهمترین ارکان اقتصادی کشور یعنی بانک مرکزی نسخه «تجویز» می کند!
انتخاب زمان فعلی از سوی وی هوشمندانه و زیرکانه است. چالشهای مربوط به برنامههای هستهای (تحریمها) که همواره یکی از عوامل اصلی بیثباتی اقتصادی (بازار ارزی) بوده و بارها منجر به برکناری ریاست بانک مرکزی شده باعث شده این امر به بابک زنجانی تلقین شود که تاریخ دوباره میتواند تکرار شود و تغییرات جدید بر بانک مرکزی حاکم شود. برهمین اساس وی سعی میکند با انتشار نطقهای خود - به گمان خود روشنگریها- دست برتر را داشته باشد. زنجانی متوهم امیدوار است درصورت محقق شدن تغییرات مدنظرش این پیام را به جامعه القا کند که اولاً وی در طی این سالها مورد ظلم قرار گرفته و دوم به صورت غیرمستقیم به مصاف دستگاه قضا برود. سوم سعی میکند این فضا را در جامعه بوجود آورد که او در چالش خود با بانک مرکزی حق بوده و در نهایت توانسته در این مبارزه دست برتر را داشته و سبب تغییر یکی از مهمترین ارکان اقتصادی کشور شده است. بهعبارتی نسخه درمان بانک مرکزی را او تجویز نموده است!
او از فرصت بوجود آمده نهایت استفاده را کرده و همزمان سعی میکند خود را یک قهرمان اقتصادی معرفی کند که سالها کشور از وجودش بی بهره مانده است. وی در صحبتهای اخیر خود در جایی که میخواهد خود را یک مهین-پرست با شرف جلوه دهد مطرح میکند که 50 میلیارد دلار آمده کرده تا در دوران بد اقتصادی پشت کشور بایستد. در حالی که هنوز پول های نفت کشور را از دوران احمدی نژاد تا کنون، برنگردانده است.
همین مطالب چندین پرسش اساسی را ایجاد میکند.
سؤال اول اینکه این ۵۰ میلیارد دلار که معادل 700 میلیون بشکه نفت است چگونه -این حجم منابع ارزی -در اختیار وی قرار گرفته است؟ در حالی که وی در سال های اخیر بهخاطر سپری کردن دوران محکومیت خود از فعالیتهای اقتصادی به دور بوده است.
مطلب دیگر اینکه چگونه وی به یکباره از میان فسادهای اثبات شده در محاکم قضائی سر به بیرون آورده و به یکی از پرهزینهترین سرمایهگذاریهای عمرانی، یعنی حملونقل رو آورده است؟ آیا فساد دیگری به اسم خدمت رسانی در شرف وقوع است؟