بحث هایی درباره خطر بیانگیزگی و از دست رفتن هسته سخت و ارتباط آن با نظام سیاسی در این روزها مطرح میشود. در این یادداشت به چند نکته در خصوص خطرات مغایر امنیت ملی و انسجام اجتماعی اشاره می کنم.
منفعت قهر سیاسی
۱- نوعی تفکر و رویکرد بیشتر از سوی جریان و گروهی مطرح میشود که موجودیت و بقایشان در سیستم سیاسی و اجتماعی منوط به عدم رضایت و قهر اکثریت جامعه از کنش سیاسی است. بقای این جریان، محصول یأس و ناامیدی مردم از بهبود وضع جامعه و در نتیجه مشارکت سیاسی است. بنابر شواهد و یافتههای مطالعاتیام، این افراد اکثریت بالای دینداران طرفدار نظام سیاسی را نمایندگی نمیکنند.
بقا در ساختار قدرت
۲- القای این نوع تفکر از سوی برخی از افراد این جریان، رابطه مستقیم با بقایشان در ساختار قدرت دارد. اینگونه مواضع، بیشتر ایدئولوژی ماندگاری سیاسی است تا دلسوزی برای جامعه. دیدگاه این افراد با رهبران تئوریک انقلاب و پدران قانون اساسی در تعارض است.
وفاداران به سیستم و نظام
۳- تسلط این جریان بر حوزههای خاص فرهنگی و رسانهای از بیش از یک دهه قبل، نظریهای به شکل قدرتمند قوام گرفته و هرچند به شکل صریح اعلام نشده، اما در عمل به مرحله اجرا گذاشته شده است. یک تئوری با این باور شکل گرفته که عملیات تحکیمی (اقناع و ترغیب) روی عدهای کم و تقویت این افراد به عنوان وفاداران به سیستم و نظام، راهحل حفظ امنیت ملی و حفظ نظام سیاسی است. این نظریه از وقتی قدرت گرفت که شکاف بین روش حکمرانی و آرای اکثریت جامعه شکل گرفت که در انتخابات بیشتر نمایان شد. به علاوه برخی اعتراضات خیابانی، این شکاف را بیشتر نشان داد. پیاده شدن این رویکرد در برنامههای صدا و سیما در یک دهه قبل، قابل مشاهده است.
پدیده اقلیت چشمگیر
۴- این روش خطرناکترین رویکرد برای حفظ امنیت ملی، ثبات و آینده نظام سیاسی است. «پدیده اقلیت چشمگیر» در یک رابطه مناسکی و خیابانی، نوعی فریبایی و فریبندگی در درون خود دارد.
۵- نظامهای سیاسی زمانی میتوانند موجودیت خود را حفظ کنند که براساس یک رضایت؛ مقبولیت و پذیرش عامه حداکثری جامعه را به دست آورده باشند. این نوع نسبت مردم با نظامهای سیاسی است که در درازمدت؛ ماندگاری، ثبات و حتی توسعه را ممکن میسازد، در غیر این صورت تهدیدها و خطرات زیر در پیشرو خواهد بود: وقتی جامعه با نارضایتی همراه شد، گسترش سیاستهای مورد تاکید جریان پیشگفته از جمله قوانینی که تعارض با جامعه ایجاد میکنند به بهانه تامین خواسته هسته سخت؛ در میان مدت، احتمال نشان دادن نارضایتی به اشکال مختلف و در نهایت در خیابانها را افزایش میدهد. این پیامد ضد امنیت ملی، حاصل از چنین رویکردی است.در چنین مواقعی اقلیت وفادار به خیابان خواهند آمد. این جریان، عوامل سببساز حضور اعتراضی مردم در خیابانها (که خود بخشی از پدید آورندگان آن بودهاند) را نادیده میگیرند. چنین روندی در دراز مدت آثار ضدامنیت ملی خواهد داشت.
ضرورت جلب رضایت اکثریت
6- نکته قابل تامل این است که صاحبان اینگونه تفکر، اساسا خود را بینیاز از اقناع عمومی، ایجاد رضایت حداکثری و دوری از تعارض با جامعه میدانند.
سیاست ایجاد رضایت عامه، رفتن به سوی جلب اکثریت در مقابل تهدیدات حداکثری و رفتن به سمت اجرای سیاستهای رضایتبخش برای هسته سخت میتواند تعارض با اکثریت جامعه را به همراه داشته باشد.
سیاست نظام هوشمند چیست؟
7 - نظامهای هوشمند (درست برعکس این دیدگاهها) سیاستهای زیر را در پیش میگیرند:
*با بهکارگیری سیاستهای ترغیبی و اغنایی به گونهای که اکثریت جامعه از نسبت حکومت با خود احساس عدالت نمایند و بر اساس نظریه «عدالت» Equity theory، دادهها و ستادههای خود را با هر گروه و جریانی مقایسه نمایند، احساس رضایت حاصل شود. در اینصورت سیاستهای متکی بر خالص سازی جایگاهی نخواهد داشت و جامعه به خودی و غیر خودی و بیخودی! تقسیم نمیشود. امتیاز و سهمیهای خاص جامعه را پاره پاره نمیکند. اما نگاه کنید که در کشور ما، چگونه تعداد برون ایستادگان و بیرونماندگان به شکل روزافزون بیشتر میشود.
* نظامهای سیاسی هوشمند با گسترش سیاستهای همزیستی مسالمتآمیز، به دنبال فصل مشترکی از هویتها، فرهنگها و طبقات اجتماعی حرکت میکنند؛ حتی زمینه حضور هموطنان و نخبگان مهاجر خود را در مشارکتهای اداری، اقتصادی، سیاسی و... فراهم میآورند.
کنش اجتماعی
* بر اساس مطالعاتی که در کتاب «جامعهشناسی تحولات ارزشی» منعکس کردهام، سه دسته از ارزشها در جامعه وجود دارند که پدید آورنده کنشهای اجتماعی هستند:
- ارزشهای رسمی که مورد نظر نظام سیاسی است، ارزشهای میان مردمی که در ترکیبی از عادات، سنن، فرهنگ دیرین و تاثیرات جهانی در میان مردم جاریست، ارزشهای مشترک؛ ارزشهایی که جامعه و حاکمیت در خصوص آنها اشتراک نظر دارند. نظامهای هوشمند درصدد گسترش ارزشهای مشترک هستند. بنابر نظریه «ارزش-کنش»، هر چه بر ارزشهای خاصگرایانه تاکید شود، کنشهای تعارضی بیشتر میشود و صرفا در سایه گسترده بودن ارزشهای مشترک است که قوام جوامع بیشتر شده و امنیت ملی مستحکمتری تجربه خواهد شد.