جنبش زن ،زندگی، آزادی همانند جنبشهای اجتماعی چون دوم خرداد و جنبش سبز پیامهای روشنی به حاکمیت داد که نسل تاره. نیازهایی تازه دارد وباروش های کهنه نمیتوان به نیازهای نو وامروزی پاسخ داد.بخشهایی از حاکمیت این پیام را شنید بخشهایی باآنکه شنیدند خود را به نشنیدن زدند .
انتخابات ریاستجمهوری چهاردهم و باز شدن مدیریت شده و نسبی فضای انتخابات ناشی از نارضایتی و مطالبه اجتماعی بود که با همه هزینهها و انکارها ،شنیده شد. جوانان سرافراز ایران بهویژه زنان و دختران راهی را گشودند که میدان برای کنشگران فراختر شده و به مصالحهای معنادار با حاکمیت تن دهند .
این فرصتی بیهمانند برای حاکمیت است که با بازنگری درسیاست داخلی مخارجی موجی را ایجاد نماید که امیدهای جان گرفته بیرمق نشوند و فرصت پدید آمده از دست نرود. پویایی جامعه ایرانی و مطالبه محوری کنشگران وسازمان های سیاسی زمینه مناسبی برای بازتر شدن فضایی است که هم به سود حاکمیت وهم به سود مردم است. اصلاحات ساختاری راهی کم هزینه برای گذر از شرایطی است که تنگناهایی را برکشور تحمیل و فرصتهای را از مملکت گرفته است، برای ایران وبرای ساختن ایران راهی جز بهرهگیری از همه توانمندیها امکانات فرصتها در پیش نیست .
باید دیوار خودی وغیر خودی را کنارگذاشت وهمه توان ملی را برای ساختن وتوسعه وزندگی بهتر وسرافرازی مردم وکشور وبازسازی جایگاه ایران درجهان به کارگرفت تا فردا بهتر از امروز و دیورز شود.