زمانی که امضای برجام صورت گرفت، سیل شرکتهای اروپایی روانه ایران شدند تا در بازار اقتصادی و تجاری ایران سرمایهگذاری کنند.
دولت ترامپ، علاوه بر ایرادات ماهوی که بر متن برجام گرفت، درخواست حضور در بازار و اقتصاد ایران را داشت. او استدلال میکرد که به عنوان یکی از اعضای گروه ۵+۱، باید مانند بقیه اعضاء برجام، سهمی از بازار و اقتصاد ایران را داشته باشد و نباید این معاهده فقط به کام اروپا شیرین باشد و آمریکا از آن محروم باشد؟ وقتی پاسخ منفی شنید، روز ۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۷ آمریکا رسماً از برجام خارج شد و اعمال تحریمها را به صورت گذشته اعلامکرد و عملاً این معاهده، کارایی خودش را از دست داد و برجام به فرجام نرسید.
اکنون پس از گذشت حدود ۷ سال و به رغم چند مرتبه درخواست ترامپ برای مذاکره با ایران، از جمله در سفر شینزو آبه، نخستوزیر سابق ژاپن به ایران و ارسال نامه به رهبری، اکنون قرار است مذاکرات بین ایران و آمریکا روز شنبه 25 فروردین درعمان انجام شود.
جدای از اینکه مذاکرات مستقیم یا غیر مستقیم باشد، پیامها و پالسهایی از مسئولان تراز اول کشور به آمریکا ارسال گشت.
از جمله پیام سر لشکر باقری رئیس ستادکل نیروهای مسلح که با لباس شخصی در تخت جمشید بود. وی با اشاره به مقولههای صلح، آرامش، دوستی و برادری با سایر ملل که آرمان تاریخی مردم ایران بوده است، گفت: رویکرد جمهوری اسلامی در روابط با همسایگانش در راستای این آرمان همیشگی حرکت کرده و میکند.
پیام بعدی، سخنان علی لاریجانی، مشاور رهبری است.
او ترامپ را «فردی بااستعداد که توانسته در تجارت خود این قدر پولدار شود» توصیف کرد و دوباره این عبارت کلیدی را بیان کرد: «امریکا میتواند منافع اقتصادی با ایران تعریف کند.» سخنان علی لاریجانی در تمجید از ترامپ عجیب و بدیع بود.
نویسنده امیدوار است نتیجه مذاکرات، اعلام صلح و دوستی باشد.
اکنون باید منتظر بود که آیا پالسهای مثبت و آمادگی ایران برای صلح و دوستی و روابط اقتصادی مشترک با امریکا، روز شنبه 25 فروردین تأثیر خود را بر طرف مذاکره کننده آمریکایی خواهد گذاشت یا خیر؟ آیا دیوار بی اعتمادی کوتاهتر و گره کور مذاکرات بین جمهوری اسلامی ایران و ایالات متحده آمریکا باز میشود یا خیر؟