فرصتهای از دست رفته و زمانهای سوخته شده و زیانهای به بار آمده چنان است که گویی اندیشهای برای ساختن و پاسداری از میهن درکار نیست. اصرار بر ادامه راه و مشی زیان باری است که بی تدبیر تدوین شده شگفت انگیز است. نمونهها چنان بیشمارند که برشمردن آسان نیست، ناداری ودرهم شکستن بنیانهای ارزشی وفروپاشی اقتصادی واجتماعی آینده میهن را درخطر قرار داده است. به ناگزیر باید به میدان خرد و اندیشه پای گذاشت، و چاپلوسان و ریاکاران را از میدان راند، و بر زیاده خواهیها و بیتدبیریها مهر پایان زد.
بسیاری گفتهاند که در سال ۸۸ تنها مخالفت جلیلی راه را برسخن گفتن میرحسین و امکان حل مسالمت آمیز در سیمای جمهوری بست. آقای لاریجانی هم این سخن را بازگو کرد.
در حل مناقشه هستهای وآمد وشدها وگفتوگوهای بی سرانجام و قطعنامههای شورای امنیت نیز نقش جلیلی برجسته است. آقای ولایتی هم به این موضوع پرداخت و واکنش نشان داد و..... آقای پورمحمدی هم داستان کرسنت و زیانهای کشور را به جلیلی نسبت داد.
پرسش این است که این موضوع با این درجه از اهمیت چرا مورد بررسی و بازنگری و اصلاح قرار نمیگیرد. جلیلی کیست؟ آیا جلیلی تنهاست یا اندیشهای اسباب ویرانگری است؟ در موضوع هستهای هماوایی تندروهای داخلی وتندروهای امریکا و نتانیاهو شگفت انگیز نیست بلکه معماست! درمقوله فیلترینگ همپیمانی فیلتر شکن فروشان و فیلترکنندگان پرسش برانگیز است! در موضوع خودرو، مافیای پنجه انداخته بر این صنعت و قیمت گذاریهای دستوری و مشکلات واردات خودروهای کم مصرف همراه و همگام عمل میکنند. قاچاق روزانه 20 میلیون لیتر سوخت کار سوختبرهای مرزی نیست.اگر همه مواردرا بررسی وبیان کنیم ماجرا پیچیدهتر میشود! همه این زمانها و فرصتهای ازدست رفته سهم بر باد رفته ملت ایران است که در اختیار دشمنان کشور قرار گرفته و ما را به جایی رسانیده که هستیم؟! اینک زمانی برای از دست رفتن نمانده است. با انکار و فرافکنی و رجز خوانی مشکلی از میان برداشته نمیشود، همه باید سهم خود را در بروز مشکلات و نارساییها بپذیرند و بدون واهمه از سرزنشها به اصلاح مشی و روش واقدام و برنامه روی آوردند. فردا خیلی دیر است.