سهروردی بزرگ با درکی روشن پایههای اندیشه فلسفه اشراق را بر بنیانهای درک بزرگان دوران کهن ایرانی همانندلهراسب وگشتاسب وطهمورث وزرتشت وبزرگمهر و… بنا نهاده است. وما ازاین بزرگان اندیشه وگوهرهای ناب میدان فرهنگ ایران زمین کمتر نامی شنیدهایم. دیگران برای خویش تاریخ میسازند وما تاریخ فرهنگ خویش را به دست فراموشی سپردهایم. این روزها نام های بزرگ میدان دانش وفرهنگ ایران بزرگ اسیر دست اندازی هاست، یکی مولوی را ودیگری ابن سینا را وآن دیگر خوارزمی را به نام خود میزنند وما خاموش نشسته واین غارت فرهنگی ما را به واکنش وانمیدارد.
فردوسی خردمند در تاجیکستان که بخشی از ایران فرهنگی است بیش از سرزمین اصلی گرامی داشته میشود وکوروش که احترام جهانی رابا خود دارد مورد بی مهری قرار میگیرد. هنگامی که بزرگی نام آوری مردان ادب وفرهنگ موضوع سخن میشود هدف ستایشگری نیست هرچند این بزرگان شایسته ستایشند. ولی این بزرگ داشتنها با فردپرستی تمایزی روشن دارد.
این یادآوریها برای شناخت وآموختن است. نکته دیگرهم اینکه بت پرستی تنها در پرستش دست ساختههای بشر خلاصه نمیشود. بلکه خود پرستیها نیز گونههای دیگر بت پرستی هستند که گسترش یافته وذهن واندیشه آدمیان بسیاری را به بند کشیدهاند. بزرگان میدان اندیشه را وانهادهایم ولی رسم ستایشگری از قدرت را قوت وتوان بخشیده وآئین روزمره کردهایم. این شیوه از راه اندیشه ورهایی را میبندد و شگفت آن است که ترویج آن جاری وساری است. خرد ورزی آن است که پاسداشت فرهنگ وهنر وادب این سرزمین که اسباب دیرینگی وماندگاری وطن است اولویت یابد وبر تخریبهای ناشی از ندانستنها مهر پایان زده شود.