با توجه به اینکه شدید ترین تحریم ها علیه ایران در سال 2012 اعمال شد، امروز هر پدر و مادر جوانی میتواند با یادآوری وضعیت کشور در دوران کودکی اش و مقایسه آن روزها با شرایط امروز فرزندش، تغییرات محسوس زندگی ایرانیان در این سال های تحریم را بشمارد.
تحریمهایی که در اوایل سال ۲۰۱۲ علیه ایران اعمال شد دسترسی کشور به سیستم مالی و بانکی بین الملل را محدود کرد. همچنین تحریم نفت و پتروشیمی وضع شد و از درآمد کشور به میزان قابل توجهی کاسته شد.
تحریم ها تا امروز پا برجاست و اگر چه کنترل غرب بر اجرای تحریمها شدت و ضعف داشته ولی آثار تحریم در اقتصاد ایران قابل توجه است. تا اینجا کشور و مردم هزینه سنگین تحریم ها را پرداخته و میپردازند. تورم بالا است و تعداد فقرا افزایش پیدا کرده است.
اما نگارنده این مجال را مناسب دید که به جای برشمردن آثار تحریم به تبعات عدم صداقت مسئولین و تأثیری که بر جامعه دارد بپردازد. چرا که راستگویی و صداقت صرفا یک مسئله اخلاقی نیست و برای درک درست تمامی مسائل سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی و حل مشکلات در این حوزهها به فهم درست از صداقت نیاز داریم.
چون بخش بزرگی از مشکلات کشور، مشکلات مدیریتی است و تأثیر این مسائل اگر بیشتر از تحریم نباشد از تحریم کمتر نیست. پس در این مجال به نقش عدم صداقت در کلام مسئولین، تصمیمگیران و مدیران دولتی میپردازم. متأسفانه عدم صداقت و ناراستی در نطقها رواج دارد. همین امر موجب شده اعتماد و اطمینان جامعه از مسئولین کاهش پیدا کند.
صد و سیما و برخی رسانه های ما به دلیل پوشش دادن به این گونه اظهار نظرها و فرهم کردن بستر دیده شدن و شنیده شدن این دست از مسئولین، طی سال های گذشته بخش عمدهای از مخاطبن خود را از دست دادهاند.
اعتماد جریانی از بالا به پایین دارد و اگر سطوح بالا قابل اعتماد باشند حس اعتماد در سطوح پایین نیز دیده میشود و بلعکس، بنابراین میتوان دریافت که عدم صداقت مسئولین با جامعه چه میکند!
مردم از رو راست بودن مسئولین استقبال میکنند ولی در مقاطعی این خصیصه با رفتار های پوپولیستی وارد فضایی ابهام آلود و خطرناک میشود و ضمن ضربه خوردن اعتماد مردم، ممکن است گروه و هوادارانی که شخص گرد خود جمع کرده بود، پس از برملا شدن حقایق، به دلیل سرخوردگی دیگر همراهی و همدلی با کل مجموعه حاکمیت نداشته باشند.
متأسفانه گروهی از مسئولین در زمانی که قدرت را در اختیار دارند، مایل نیستند آمار و اخبار منفی را اعلام کنند چرا که چنین اخبار یا آمارهایی شکست در برابر رقبا تلقی میشود.
اگر چه در دوره های متعددی جریان خبری کشور شاهد انتشار اخباری مبنی بر موفقیت ها و پیشرفت روز افزون آنها است اما پس از اینکه این طیف قدرت را ترک کردند، آمدن گروه بعدی همان و انتشار اخبار ناکامی رقیب همانا. همین روند با پرده برداری از دروغ گوییها منجر به بی اعتمادی افکار عمومی میشود.
برخی مسئولین گمان میکنند هم باید پست و مقام را داشته باشند و هم سیستم ارزیابی، نظارت و قضاوت اجتماعی در اختیرشان باشد و تنها از پیروزی های تیم، جناح و حزب آنها سخن گفته شود.
طیفی در ایران بسیاری از مسئولین و مدیران کارآمد را با داشتن کارنامهای شایسته پر افتخار و عمری خدمت، تنها به دلیل یک اشتباه از صحنه حذف کردند به شکلی غیر واقعی با دستکاری حقایق سعی دارند دستاورد های طیف سیاسی خود را شگفت آور جلوه دهند. به همین دلیل شکستها و ناکامیها پنهان میشود تا کسی خبری از آنها نشنود ولی روز روشن را نمیشود انکار کرد.
این سیاست نادرست که لازمه اجرای آن عدم صداقت، پنهان کاری و عدم شفافیت است آثار مخربی به جا میگذارد. اولین اثر دروغ گویی در میان مسئولین و مدیران این است که روزی پرده میافتد و واقعیت آشکار می شود که بی اعتمادی در حجمی وسیع نتیجه عدم صداقت است.