روز 13 فروردین یعنی 12 روز پیش اسرائیل به کنسولگری ایران در دمشق حمله کرد. در این حمله موشکی دو سردار سپاه و پنج مستشار نظامی به شهادت رسیدند و ساختمان کنسولگری نیز تخریب شد. این اتفاق سطح تنش بین ایران، اسرائیل، آمریکا، انگلیس و ... را بالا برد. فرمانده کل قوا گفتند رژیم صهیونیستی تنبیه میشود.
پس از آن رئیسجمهور آمریکا که اختلافش بر سر کشتن غیرنظامیان در غزه با نخستوزیر اسرائیل عمیق شده بود، آن را فراموش کرد و خطاب به ایران گفت: آمریکا بهصورت آهنین از اسرائیل دفاع خواهد کرد.
یک ژنرال برجسته آمریکایی هم به اسرائیل رفت تا به نتانیاهو بگوید در صورت حمله ایران، آمریکا در کنار اسرائیل خواهد بود.
1-جنگ غزه در هر نقطهای از جهان که رخداده نتیجهاش کشتار، ویرانی، بیخانمانی، آوارگی، فرزندان بدون پدر یا مادر، زنان بیسرپرست، هزاران مصدوم و ... بوده است. جنگ به رفاه و خوشبختی منجر نمیشود. بنابراین باید از جنگ پرهیز کرد.
2-شناختهشده ترین نظریه در علم سیاست نظریه «واقعگرایی» و «واقعبینی» است. بر اساس این نظریه هر کشور باید واقعیتها و امکانات خودش را با طرف مقابل یا دشمن بسنجد بعد دست روی ماشه بگذارد یا پشت میز مذاکره بنشیند. نویسنده پیش از نوشتن این یادداشت فایل صوتی را از یکی از سرداران سپاه شنید که وی در سخنانش تحلیل میکرد که اروپا، آمریکا، اسرائیل در حال افول و سقوط هستند. وی در حالی چنین تحلیلی دارد که نه آمریکا، نه اسرائیل، نه حماس، نه فلسطین هیچ کدام از بین رفتنی نیستند. اگر قرار بود اسرائیل از بین برو.د در 75 سال گذشته این اتفاق میافتاد که نیفتاد. اگر واقع بین باشیم واقعیتها را همانگونه که هست خواهیم دید و بر اساس آن تصمیم خواهیم گرفت.
3-واقعیت این است که جنگ، منازعه بین کشورها آخرین حربه و پرهزینه و بی نتیجه است. در مقابل دیپلماسی، مصالحه و توافق کمهزینهترین روش است که به فایده منتهی میشود.
4-ایران از توان نظامی بالا برخوردار است؛ اما توان نظامی اسرائیل و عقبهاش که غرب بهویژه آمریکاست از ایران بیشتر است. بنابراین اگر جنگ بین ایران و اسرائیل درگیرد هرچند ایران قادر است با موشک دوربرد نقاطی مثل تل آویو و بندر حیفا را در خاک اسرائیل موردحمله قرار دهد و ضربه به رژیم اشغالگر بزند؛ اما پس از این ضربه تلافیجویانه طرف مقابل به ویژه آمریکا میتواند به ایران ضربه بزمد و زندگی را بر مردم سخت کند؛ بنابراین جنگ احتمالی حاصل جمعش صفر نخواهد بود، بلکه برای طرفین پرهزینه خواهد بود.
5-حاکمیت در هر اقدامی که انجام میدهد باید خواست، مطالبه، نظر اکثریت مردم را با خود همراه کند، مثل جنگ 8 ساله که اکثریت مردم پشت سر حاکمیت ایستاده بودند. سیاستها و برنامهها در داخل و خارج پس از جنگ بهویژه از سال 97 به بعد بهگونهای بوده که مردم فقیر شدهاند و نگران آینده خود هستند.
حملاتی که اسرائیل علیه ایران انجام میدهد و موضعگیریهایی که در مقابل آن انجام میشود خواسته و ناخواسته بازار را دچار التهاب، تلاطم و سفره های مردم را کوچک میکند. فضاسازی که رسانههای مخالف جمهوری اسلامی انجام میدهند بر جو روانی و نگرانی مردم میافزاید، بنابراین بهترین سیاست همانطور که تا حالا بوده صبر و خویشتنداری و آمریکا و اسرائیل را در بیم و هراس گذاشتن است.
چند دهه است که ایران موضوع و محور انتخابات آمریکا بوده است. کاندیداها باکارت ایران بازی کرده و برای خود رأی جمع میکنند. روسای جمهور آمریکا در سال آخر ریاست جمهوری شان یعنی از ژانویه (دی) تا نوامبر (آبان) مهمترین اولویت کاری آنها این است که در داخل و خارج دست آورد داشته باشند تا در قدرت بمانند.
جو بایدن به دلیل مشکلات داخلی و درگیری که با روسیه و چین دارد بیش از هر زمان نیاز به مصالحه با ایران دارد. ایران بهجای اینکه وارد جنگ احتمالی با اسرائیل شود با آمریکا کنار بیاید تا نتانیاهو از قدرت ساقط شود.
امتیاز گرفتن در زمان ضعف ممکن است نه در زمان قدرت. واقعیتی که اکنون جو بایدن با آن مواجه است یعنی ضعیف است. نگارنده پیشنهاد میکند در شرایط پیچیده و پرابهام کنونی:
1-مذاکرات محرمانه (Confidential Negotiation) با آمریکا را همانطور که مدتهاست جریان دارد ادامه دهد. در مذاکرات پنهانی میتوان امتیاز بیشتری از مذاکرات علنی گرفت.
2-ایران نباید به امید روسیه و چین باشد زیرا نفع این دو کشور در درگیر بودن ایران با غرب و تداوم تحریمها است؛ وقتی که سطح تخاصم بالا و نگرانکننده رسیده است، عقل سیاسی حکم میکند که باب مذاکره مستقیم با آمریکا گشوده شود و با بهرهگیری از قاعده هزینه - فایده و بده بستان Tradeoff توافق شود. اگر چنین نشود ایران تنها میماند و با کمک حزبالله، حشد الشعبی، حوثیها، جهاد اسلامی و حماس نمیتواند از پس اسرائیل و عقبه آن برآید.
نکته قابل تأمل این است که در جنگ منطقه بسیاری از کشورهای عربی همسو با اسرائیل هستند تا با فلسطین و ایران.