درستکاری، پاکدامنی، راستگویی جزو خصائل انسانهای خوب است. قدیمیتر به چنین افرادی صاف، زلال و کفدستی میگفتند، یعنی همانطور که در کف دست انسان خوب مو دیده نمیشود، در افکار و اقوال انسانهای فرهیخته و پاک عمل، کار یا سخن خلاف دیده نمیشود. در قرن هفده میلادی همانطور که ولتر و مونتسکیو به عنوان فیلسوفان عصر روشنگری انقلاب فرانسه نامیده توماس هابز، اسپینوزا، جان لاک، ژان ژاک روسو، کانت و ... هم به عنوان اصحاب قرارداد شناخته شدند. این گروه بر این عقیده اند که ذات انسان به طور طبیعی غیرمدنی است و زندگی اجتماعی مخالف طبیعت انسان است. به همین دلیل اصحاب قرارداد بر آن شدند تا سندی را تنظیم کنند که رابطه انسان آزاد با حکومت منتخب را تنظیم و مشخص کنند. اما در قرن کنونی مقوله دولت شیشهای در دستور کار دولتهای دمکراتیک و پیشرفته قرار دارد. معنا و مفهوم «شفافیت» یا «حاکمیت شیشهای» این است که حاکمان بهدوراز چشم مردم تصمیم نمیگیرند و شهروندان نیز تصمیمات و سیاستهای مجریان، قانونگذاران، قضات و محاکم رامی بینند و مهم اینکه اسناد درآمدها و هزینهها قابل دسترسی است. متأسفانه بهرغم تلاشهای فراوان مقوله شفافیت در کشور تاکنون به سرانجام نرسیده است. در اینارتباط به چند موضوع اشاره میشود:
1-نمایندگان خود را منتخب مردم میدانند؛ اما حاضر نیستند آرای خود در طرح، لوایح، استیضاح و ... را بهطور مکتوب و شفاف اعلام کنند. از چه میترسید؟
2- مجلس دهم با 62 درصد و دولت دوازدهم با 73 درصد آرای ایرانیها شکل گرفتند. این در حالی است که مجلس یازدهم با 45/7 درصد و دولت سیزدهم با 48/8 درصد شکل گرفته اند. مجلس دهم و دولت دوازدهم که رای اکثریت مردم را با خود داشتند، منتخب لوایح FATF را تصویب کردند؛ اما مجمع تشخیص مصلحت نظام با آن مخالفت کرده و از این بابت خسارت فراوان مادی و معنوی به کشور و مردم وارد شده است. اعضای مجمع اگر باور دارند که کشور مشاع است و متعلق به همه ایرانیان است نه اقلیت، چرا مجمع تشخیص شفاف به مردم نمیگویند چرا و به چه دلیل با لوایح FATF مخالفند؟ هزینه - فایده این کار چیست؟ توضیح دهند هزینه – فایده پیوستن یا عدم پیوستن به «گروه ویژه اقدام مالی» چیست؟ بگویند چرا دو نهاد انتخابی در تصویب این لوایح اشتباه کرده است؟
3-مجمع تشخیص مصلحت نظام در روز سوم آبان 1401 طرح شفافیت قوا را رد کرد. این مجمع بار دیگر روز چهارشنبه این طرح را رد کرده است. آیا نباید مجمع به ملت بگوید چرا و به چه دلیل قوای «مجریه»، «مقننه» و «قضائیه» نباید شفاف باشند تا مردم که صاحب اصلی کشورند در جریان اقدامات آنها باشند؟
4-بدون اینکه اصل 99 قانون اساسی که وظیفه شورای نگهبان را نظارت میداند نه چیز دیگری، این شورا صرفاً با یک تفسیر از انتخابات مجلس چهارم (سال 71) در همه مراحل انتخابات نقش ایفا میکند. آیا شورا نباید به مردم توضیح دهد که هزینه-فایده این کار چه بوده است؟ و آیا استفاده از نظریه «استصوابی» به نفع مردم بوده یا به ضرر آنها. این نظریه «جمهوریت» نظام را تقویت یا تضعیف کرده است؟ مهمتر اینکه نقش این شورا در تشکیل مجالس و دولتها مثبت بوده یا منفی؟
به عقیده نویسنده اگر حاکمیت تن به شفافیت در همه امور دهد، رسانهها هم آزادانه مسائل ریزودرشت را زیر ذرهبین قرار دهند و تجزیهوتحلیل کنند، روند افزایشی فساد کاهشی و در میانمدت محو خواهد شد، مهمتر این که اعتمادسازی صورت میگیرد و عدالت همگانی شده و قانون برای همه یکسان اجرا خواهد شد.
از آنجا که اصلاحطلبان شفافیت را باور دارند با مردم شفاف حرف میزنند. برای نمونه این گروه تصمیم گرفت در پیش ثبتنام برای مجلس دوازدهم شرکت نکند. این کار را کرد و به مردم هم اعلام کرد.