ستاره صبح آنلاین: به نظر شما نقش سیاست خارجی کشور و تصمیم گیری های این حوزه در اعتراضات اخیر چیست؟
هنر در این است که ویژگی ها و خصایص متمایز معترضان تبیین شود. نباید معترضان را در کلمه مبهم مردم کلیتی در نظر گرفت و احکامی برایشان صادر کرد. این تعمیم علمی و منطقی، واقعی نیست. نقش جوانان در اعتراضات اخیر بارز و برجسته بود.
معضلات عینی و روزمره در حوزه فرهنگ، سیاست، اقتصاد و... در زندگی روزمره بسیاری از اقشار مردم به ویژه جوانان برجسته و برای بسیاری مشکل ایجاد کرده است.
برجام ، اف ای تی اف و سایر مسائل سیاست خارجی مباحثی تخصصی هستند و اگر چه بر سیاست داخلی سایه سنگینی انداخته اما به دلیل عدم اشراف بر زوایای این مسائل، توده مردم به طور طبیعی مسائل داخلی و مشکلاتی که از این ناحیه دارند را می بینند.
اگر نگوییم تصمیمات در حوزه سیاست خارجی و روابط بین المللی کشور تاثیری بلند مدت دارد باید گفت نقش آن ها در میان مدت هویدا می شود و اگر در مورد اعتراضات به این بخش چشم بدوزیم و انتظار داشته باشیم با تصمیمات سیاست خارجی بتوان مردم را راضی و قانع کرد، متاسفانه ممکن نخواهد بود چون تاثیرات بلند مدت است و در کوتاه مدت نتایج تنها روانی است و اثار غیر ملموس خواهند بود و چنین اقداماتی معترضانی را که امروز می بینیم راضی نمی کند.
انباشتگی معضلات کشور به جایی رسیده است که دولت فرصت آنچنانی ندارد و تصمیمات نمی توانند طولانی و چند ساله باشند. تاب آوری صبر و تحمل قشر جوان کم شده است. در حالتی خوشبینانه اقدامات و تصمیمات سیاست خارجی امروز در درجه دوم قرار دارد آنچه باید سرعت داشته باشد به گفت و گو نشستن با معترض جوان و پیگیری مطالبات جوانان است. شاید زمانی مساله برجام در میان توده مردم و سیاسیون و جوانان مقوله ای امید انگیز بود اما انباشته شدن معضلات کشور و بی اعتمادی که بین بدنه جامعه و حاکمیت وجود دارد تمامی امید جامعه را در مورد گره گشایی در حوزه روابط خارجی کشور از بین برد و برای توده مردم مشخص است که پرونده برجام به بن بست رسیده است. معترض امروز نیاز دیگری دارد و از حق مطالبه گری خود استفاده می کند.
اعتراضات نشان می دهد که پرداختن به مسائل مرتبط با سیاست خارجی نقطه شروع مناسبی نیست. باید به معترضان رجوع کرد و اولویت ها را از منظر آنان سنجید. آیا امروز معترضانی که کف خیابان ایستاده اند، خواستار تعیین تکلیف در پرونده برجامی ایران هستند؟! آیا خواسته نوجوان و جوان معترض تصویب اف ای تی اف است؟!
ما و سیاسیون نباید درباره انگیزه های معترضان اجتهاد کنیم. همیشه همین کار را کرده ایم و این سو تشخیص داده که آن طرف چه می خواهد. باید از منظر آنان وارد این اعتراضات و مطالبات بشویم و دیدگاه آن ها را بسنجیم. هر چند که به نظر می رسد در ارتباط گیری و به گفت و گو نشستن با معترضان بخشی از فرصت ها را سوزانده ایم.
آیا با در نظر گرفتن تاثیر عدم تصویب اف ای تی اف و عدم احیای برجام بر اقتصاد کشور و با در نظر گرفتن تاثیر تحریم ها بر بازار های داخلی می توان بین اعتراضات و مسائل معیشتی نسبتی برقرار کرد؟
تجربه زیستی مردم ایران نشان می دهد که آن ها با حق و حقوق خود نسبتی دارند. تجربه زیستی چند نسل از ایرانی ها من را به این نتیجه می رساند که ایرانیان در تصمیم گیری های خود به طور مشروط عمل می کنند و ممکن است در هر دوره تغییری در گرایشات حاصل شود.
به طور مثال اگر برجام موجب می شد وضعیت اقتصاد داخلی بهبودی چشمگیر پیدا کند و به تامین نیاز های معیشتی ایران می انجامید و حق و حقوق ایرانیان تضمین می شد و برجام به هم نمی خورد، امروز مردم خواسته هایی در دفاع از احیای این توافق داشتند. مردم ایران به واقع عاشق غرب نیستند. تجربه این مساله را ثابت می کند. مردم ایران همان کسانی هستند که در دهه 40 و 50 به دلایلی که جای بحث ندارد غرب ستیز بودند. ولی تجربه سی سال گذشته نشان داد که شعار های غرب ستیزانه و عدم ارتباط با جهان بین الملل برای کشور و اقتصاد و معیشت مکافات دارد. مردم از حداقل حقوق و امکانات بی بهره ماندند. اعتراض امروز مردم به این سیاست ها به هیچ وجه به دلیل طرفداری از غرب و یا در بیزاری از شرق نیست. مردم ناقد سیاستهای داخلی و خارجی کشور هستند. سیاست هایی که در وضعیت طبیعی زندگی مردم ایجاد اشکال کرده است. اگر امروز سیاست هایی وجود دارد که تنها هزینه آن بر مردم تحمیل می شود و ژست سیاسی و تهاجمی آن نسیب دولت شود، به طور طبیعی مردم واکنش نشان خواهند داد. پیشاپیش نمی توان قضاوت کرد و گفت مردم ایران عاشق شرق یا غرب هستند. مردم به نتایج تصمیمات و سیاست های حاکمیت نگاه می کنند و تاثیر آن را بر زندگی خود می سنجند و بر اساس آن جبهه می گیرند. اگر اقتصاد زندگی مردم و حقوق آنها تامین شود خواهیم دید که نسبتی با شرق و غرب ندارند. ولی وقتی تاثیر مخرب فاصله گرفتن از غرب و اقتصاد جهانی را در زندگی خود و بر سفره خود و در هزینه های مسکن خود می بینند سیاست حاکمیت را زیر سوال می برند. زیر سوال بردن یک سیاست به مفهوم تمایل به شرق و غرب نیست. نسل های پیشین جوانان معترض امروز غرب ستیز و بر ضد جریان امپریالیسم بودند. معترضان و مطالبات آن ها را نباید کلی دید و چنین اجتهادی از جریان اعتراضات موضوعیت ندارد.
اگر تحلیلی از مطالبات نسل جوان معترض داشته باشیم آیا می توان تصمیمات غلط حوزه سیاست خارجی را در راس قرار داد؟
خود تصمیمات نه، ولی نتایج و آثار آن ها را می توان جزو مواردی دانست که با سخت شدن زندگی و معیشت مردم در ارتباط اند. یکی از آثار تصمیمات غلط تحریم است. کسانی که در داخل نسبت به غرب مواضع رادیکال میگیرند از قبل این رویکردها کاسبی می کنند.
این حقایق تلخ مردم را عاصی و ناامید کرده است. جنس اعتراضات اخیر از جنس ناامیدی است. مردم نسبت به حقایق تلخی که در داخل کشور جریان دارد معترض هستند. اعتراض مردم به سیاست ها رفتار ها و چهره ها است. این بخش ها امید را از بین برده و اعتماد را به باد داده اند. مساله برجام هم در داخل این بحث است. اف ای تی اف هم همینطور. آموزش و پرورش ناکارآمد هم یکی از آن موارد است. محیط زیست هم یکی از مسائل ناامید کننده است و بسیاری دیگر که نام بردن از آن ها زمان بر است. از این رو نباید مردم را مورد نقد قرار داد و باید کسانی را که تصمیم اشتباه می گیرند به نقد و پرسش کشید. نقطه عزیمت باید رفتار بانیان وضع موجود باشد. شروع اعتراضات از جوانان نیست، بلکه شروع از تصمیمگیری های غلط برخی مسئولان کشور است. جوانان علت و عامل نیستند.