"زندگی بدون شرمساری" یکی از کلید واژههای مسعود پزشکیان در برنامههای تلویزیونی است. این موضوع این روزها به صورت هشتگ زندگی بدون شرمساری لابلای پیامهای هوادارانش در شبکه مجازی به چشم میخورد.
شرمساری واقعی یک مقام مسئول که از وجدان بیدار، احساس مسئولیت و اخلاق کاری قوی وی نشات میگیرد، حلقه مفقوده مدیریت دولتی است. ما سالهاست کسانی را میبینیم که اشتباه میکنند و عین خیالشان نیست. ضرر میزنند و عذرخواهی نمیکنند. ناکارآمد هستند و کنار نمیروند.
انسان فی نفسه کرامت دارد، جایی که مظهر کرامت انسان، دارا بودن روحی خدایی است، چگونه میتوان تنها به واسطه تصدی یک پست و گرفتن مقام خود را برتر و بالاتر از دیگران بدانیم و به مردمی که زندگیشان درگرو تصمیمات و نحوه عملکرد ماست صدمه بزنیم.
دولت به عنوان نهادی عالی که محل تجمیع نخبگان جامعه است، باید حامل فرهنگ و عقلانیت باشد و در جهت ارتقای تواناییهای جامعه و توانمند کردن کشور حرکت کند، اما امروز در برنامههای تلوزیونی از زبان نامزدهای ریاست جمهوری میشنویم که درباره اندک یارانه بحث میکنند و روی چند هزار ریال بیشتر چانه میزنند تا بلکه از مردم محروم رأی بگیرند.
وظیفه رئیسجمهور اعانه دادن به ملت نیست قوه مجریه باید عرصه شکوفایی را فراهم کند، بستر ساز باشد و در راستای توانمند سازی آحاد مردم حرکت کند. کدامیک از وعدههای ریز و درشت نامزدها وظیفه واقعی یک رئیسجمهور است؟!
بسیاری از مردم چند سال پیش با همین وعدهها پای صندوق رأی آمدند و امیدوار بودند که با آمدن آقای رئیسی شرایط اقتصادی بهتر شود. امروز هم برخی از نامزدها وعده میدهند که در صورت رأی آوری آنها ایران بهشت میشود.
امروز دیگر مسئله عدم تحقق این وعدهها نیست بلکه مسئله تحقیر دوباره این مردم است. بسیاری از رأی دهندگان به اصولگرایان، نیروهای انقلابیها و تندروها طعم تلخ تحقیر در دولتهای اصولگرا را چشیدهاند.
کافی است کامنت های پای پستها را بخوانید تا متوجه شوید تندروهای اصولگرا در بی ادبی و فحاشی تنه به تنه براندازان میزنند.
این رفتارهای زشت و ناشایست، بی اخلاقی، بی عملی و بی توجهی به وعدهها و نادیده انگاشتن کرامت انسانی، بسیاری از جوانان را دلزده و گریزان کرده است.
امروز در ادارات همه میخواهند مدیر بالا سری عوض شود. آنها از شعار و سخنرانی و بی عملی خسته شدهاند.
اعتراضات سال 1401 و تجمعات اخیر در نکوهش تحقیر است. معلم از تحقیر ناراضی است. بازنشسته از تحقیر ناراضی است. زن ومرد از تحقیر ناراضی است.
چندی پیش غلامعلی دهقان، استاد تاریخ، در یادداشتی نوشت: "برای نوجوانان و جوانان صدر انقلاب آنچه این روزها از زبان مسعود پزشکیان در فضای سیاسی کشور شنیده میشود، انگار صدای سید محمود طالقانی، مرتضی مطهری و سید محمد بهشتی است."
مسعود پزشکیان و مرام اصلاحطلبانه اش راهی به آرمانهای انقلاب و عقلانیت دولت فاخر باز کرده است. کسی از راه رسیده که مستقل است، فکر میکند، کتاب میخواند، نهج البلاغه را میفهمد، از عدالت میگوید و با ملت از اعانه حرف نمیزند.
نامزدها از پستهایی آمدهاند که ملت به کارنامه و سوابقشان دسترسی دارد. ما سالهاست عقاید آقایان قالیباف، زاکانی، پور محمدی، قاضی زاده هاشمی و جلیلی را میشنیوم. این افراد عملکرد یک دهه گذشته خود را به نمایش گذاشتهاند. عملکرد آنها پیش روی ملت است.
کشور در پیچ تاریخی حساسی قرار دارد، جامعه نیاز به یک مصلح را با تمام وجود حس میکنند.