آقایان [محمدرضا] باهنر، [مرتضی] نبوی و [حسن] غفوریفرد، [سران جناح راست] آمدند. از روند امور کشور- هم در ابعاد سیاسی و اداری، به خاطر تصفیههای خطی و به خاطر ضعف مدیریت امور اقتصادی که باعث رکود شده و هم به خاطر انتخاباتهای آینده شوراها و خبرگان و مجلس- اظهار نگرانیکردند. گفتند، آقای ناطق نوری، نشاط فعالیت ندارد و جناح آنها متولی ندارد و سیاست و خط مشیشان روشن نیست. از من خواستند، برای رفع ابهام و فعالشدن آقای ناطق [نوری] کمک کنم. من نقاط ضعفشان در دو انتخابات گذشته را تذکر دادم و گفتم، برای تحرک باید آنها را اصلاح کنند و به فکر جذب نیروهای میانه باشند- به جای دفع آنها- مثل کارگزاران که تبلور آن بخش جامعهاند و جلوگیری از خشونت و سختگیری حزبالله که باعث رنجش جوانان و زنان میشود. آقای قاسمی از وزارت نیرو آمد. از مدیریت من، کلی تعریف و تمجید کرد و از وضع فعلی، اظهار تأسف نمود. گفت، [آقای حبیبالله بیطرف]، وزیر جدید نیرو، از آقای زنگنه فاصله دارد. توصیههایی برای تقویت مرکز تحقیقات استراتژیک [مجمع] داشت.
*میرزا حسن مستوفیالممالک، دولتمرد ایرانی روز ۱۳ مهر ۱۲۵۴ در آشتیان زاده شد. او پنج دوره نخستوزیر یا رئیسالوزرای ایران در دوره قاجار و یک دوره نخستوزیر ایران در زمان سلطنت رضاشاه پهلوی بود و از معدود رجال قاجاری بود که نزد رضاشاه احترام داشت. او یکی از اولین نفراتی بود که با محمد مصدق قدم اول نظریه ملی شدن نفت را در سال ۱۲۹۲ برداشت. او در قحطی بزرگ ایران در سال ۱۲۹۷، جان ۱۶۰ هزار ایرانی را از طریق فروش املاک خود نجات داد. او از خاندان بزرگ آشتیانی و یک دموکرات سوسیالیست قدرتمند بود. مقدمات احداث راهآهن سرتاسری ایران (از محل وجوه عایدات قند و شکر)، برنامهریزی برای تآسیس بانک ملی و عقد قرارداد با شرکتی دانمارکی برای راه اندازی نخستین خطوط اتوبوسرانی در تهران در دوران زمامداری او انجام گرفت. مستوفی بخش بزرگی از املاک پدری خود را وقف کرد و از جمله باغهایی را در ونک برای احداث دانشگاه برای دختران اختصاص داد. «مدرسه عالی دختران» که بعدها دانشگاه الزهرا نام گرفت، در این زمینها ساخته شد.
*ژنرال احمد حسن البکر، زاده ۱۹۱۴ در تکریت، چهارمین رئیس جمهور عراق روز ۴ اکتبر ۱۹۸۲ درگذشت. او از سال ۱۹۶۸ تا ۱۹۷۹ پست ریاست جمهوری عراق را در اختیار داشت. حسن البکر بعد از آنکه شش سال را به عنوان آموزگار مدرسه ابتدایی سپری نمود در سال ۱۹۳۸ وارد آکادمی نظامی شد. حسن البکر در اوایل دوران خدمت نظامی و در سال ۱۹۴۱ در شورش نظامی عبدالرشید علی دستگیر و زندانی شد و اجباراً از ارتش کنارهگیری کرد ولی در سال ۱۹۵۷ به ارتش بازگشت. او عضو گروه افسران آزاد بود، گروهی که سلطنت را در سال ۱۹۵۸ را سرنگون کرد. وی مجدداً در سال ۱۹۵۹ بخاطر برخی اتهامات سیاسی مجبور به کنارهگیری از ارتش شد. حسن البکر در منزل خویش تحت نظر بود تا آنکه به دستور صدام مسموم شد.
*با شکست متجاوزان بعث در نبرد با مدافعان خرمشهر در دهم مهر ۱۳۵۹، نیروهای دشمن ضمن سازماندهی و استقرار در مواضع جدید، تلاش اصلی خود را جهت ممانعت از توقف به هر شکل ممکن متمرکز نمودند. بدین منظور، دشمن مصمم بود پیشروی را هرچند در قالب خیزهای کوتاه، ادامه دهد. لذا بر اساس طرحریزی جدید، در سپیدهدم ۱۳ مهر ۵۹، تهاجم سنگینی را آغاز کرد و پس از تلاش فراوان، تنها موفق به پنجاه متر پیشروی در داخل بندر خرمشهر گردید.