لوگو
1404 چهارشنبه 11 تير
  • صفحه نخست
  • سیاست
  • سخن‌گاه
  • اقتصاد
  • شهروند
  • بین الملل
  • فرهنگ و هنر
  • سلامت
  • علم و فناوری
  • ورزش
  • خواندنی‌ها
  • آرشیو روزنامه
1404/03/18 - شماره 2522
نسخه چاپی

لحظات سرنوشت‌ساز مذاکرات ایران و آمریکا

نشریه فارن پالیسی نوشت: با آن‌که کمتر از شش ماه از آغاز دولت دوم دونالد ترامپ می‌گذرد، روشن است که برخی چیزها این بار متفاوت است—از جمله میل آشکار رئیس‌جمهور آمریکا به ایفای نقش «صلح‌ساز» و «توافق‌ساز جهانی». از اوکراین گرفته تا غزه و عربستان سعودی، شاهد آن بوده‌ایم که کاخ سفید کانال‌های ارتباطی را گشوده، با دشمنان وارد گفت‌وگو شده، و از فروش تسلیحات و قراردادهای سرمایه‌گذاری پرده برداشته است.
در ادامه این مطلب آمده است: اما شاید مهم‌ترین و سرنوشت‌سازترین این تلاش‌ها، تعامل دولت ترامپ با ایران باشد. در دوره نخست ریاست‌جمهوری، ترامپ اغلب تحت تأثیر مشاوران تندرویی قرار می‌گرفت که خواهان سیاست «فشار حداکثری» علیه ایران بودند. این بار، او فرصت دیگری دارد تا به توافقی عمل‌گرایانه دست یابد که جاه‌طلبی‌های هسته‌ای ایران را مهار کرده و تنش‌های منطقه‌ای را کاهش دهد.
میزان اهمیت این موضوع بالاست. موفقیت یا شکست مذاکرات با ایران احتمالاً بهترین شاخص برای سنجش این است که آیا دولت ترامپ واقعاً می‌تواند سیاست خارجی آمریکا را به مسیری عقلانی‌تر و پایدارتر سوق دهد یا نه. آیا قادر خواهد بود تمرکز ایالات متحده را بر چالش اصلی یعنی چین متمرکز کند؟ یا همانند رؤسای‌جمهور پیشین از زمان جورج دبلیو بوش، در باتلاق خاورمیانه فرو خواهد رفت؟
 در دوره نخست، مشاوران ترامپ بارها به او گفتند که اگر فشار کافی بر تهران وارد کند، می‌تواند به «توافقی بهتر» از توافق هسته‌ای ۲۰۱۵ (برجام) که باراک اوباما امضا کرده بود، دست یابد—چه در حوزه هسته‌ای، چه در سایر مسائل. اما این فرضیه کاملاً نادرست از آب درآمد. مشاورانی چون مایک پمپئو، جان بولتون و اچ. آر. مک‌مستر، ترامپ را به‌سوی ابزارهای تهاجمی در سیاست خارجی سوق دادند. نتیجه آن، کمپین فشار حداکثری بود که از توافق برجام خارج شد، تحریم‌هایی فزاینده و فلج‌کننده را اعمال کرد، و دست به حملاتی هدفمند علیه نیروهای نیابتی ایران زد—و در یک مورد برجسته، علیه قاسم سلیمانی، فرمانده ارشد سپاه قدس. در بسیاری جهات، این رویکرد باعث سرسختی بیشتر ایران شد؛ و تهران در دوران نخست ترامپ هیچ تمایلی به بازگشت به میز مذاکره نشان نداد.
ایران آزمونی کلیدی است برای سنجش تعهد دولت به اولویت‌بندی راهبردی. ترامپ نخستین رئیس‌جمهوری نخواهد بود که در این مسیر شکست می‌خورد؛ رؤسای جمهور از زمان اوباما تاکنون تلاش کرده‌اند تا «محور تمرکز را به آسیا بچرخانند» اما موفق نبوده‌اند. حتی در دوره نخست ترامپ، مقام‌ها وعده تمرکز بر رقابت با قدرت‌های بزرگ را دادند، اما درگیر نبرد با داعش در سوریه و عراق شدند. اکنون، شهود ترامپ—مبنی بر اینکه تعامل اقتصادی و دیپلماتیک با ایران ممکن است بهتر از انزوا یا حملات هوایی عمل کند—ممکن است درست‌تر باشد، اما خطر گیر افتادن دوباره در باتلاق خاورمیانه همچنان وجود دارد. پرسش کلیدی آن است که آیا توافقی حاصل خواهد شد یا مذاکرات زیر بار انتظارات غیرواقعی یک‌سوی ماجرا شکست خواهد خورد؟
 خوشبختانه، گزارش‌ها و اظهارات مقام‌های ایرانی و استیو ویتکوف، نماینده ویژه آمریکا در امور خاورمیانه نشان می‌دهند که دو طرف فاصله زیادی از یکدیگر ندارند. با این حال، مسائلی که باقی مانده‌اند، بسیار دشوار خواهند بود.
 مهم‌ترین موضوع از دیدگاه آمریکا، بحث غنی‌سازی است. غنی‌سازی داخلی مدت‌هاست منبع اختلاف بوده؛ تهران بر حق خود برای داشتن برنامه هسته‌ای غیرنظامی تأکید دارد، در حالی که ایالات متحده معتقد است تمامی غنی‌سازی که خطرناک‌ترین بخش یک برنامه هسته‌ای غیرنظامی برای تبدیل‌شدن به برنامه تسلیحاتی است—باید در خارج از ایران انجام شود. برجام به ایران اجازه داده بود تا در داخل و در سطح پایین (برای مصارف غیرنظامی) غنی‌سازی کند، با نظارت و بازرسی شدید. با این حال، بسیاری از جمهوری‌خواهان در آن زمان استدلال کردند که آستانه‌ها و استانداردهای به‌کاررفته کافی نیستند تا مسیر ایران به‌سوی سلاح را مسدود کنند.
 
ایران قطعاً باید در هر توافق جدیدی، ذخایر اورانیوم با غنای بالا را کنار بگذارد و سطح‌های جدیدی برای غنی‌سازی تعیین شود شاید سطح‌هایی بهتر از آن‌چه در برجام بود. همچنین راهکارهای خلاقانه‌ای نیز می‌تواند مطرح شود: مثلاً تعلیق موقت غنی‌سازی داخلی ایران، که در آینده قابل بازگشت باشد؛ یا ایجاد کنسرسیومی منطقه‌ای برای غنی‌سازی که ایران و برخی همسایگان خلیج‌فارس را شامل شود. گزارش‌ها نشان می‌دهند که دولت ترامپ هنوز بر سر این موضوع به تصمیم نهایی نرسیده است؛ پیش‌نویس طرحی که از تیم ویتکوف درز کرده، نشان می‌دهد این راهکارها به‌طور جدی در حال بررسی هستند، در حالی که حساب‌های کاربری رئیس‌جمهور در شبکه‌های اجتماعی همچنان خواستار «غنی‌نکردن اورانیوم» هستند.  اما ممنوعیت کامل غنی‌سازی داخلی احتمالاً سریع‌ترین راه برای شکست مذاکرات خواهد بود. تهران بارها تأکید کرده که غنی‌سازی خط قرمز آن‌ها در هر توافقی است. و شاید نگران‌کننده‌تر آن‌که، فشار برای «صفر غنی‌سازی» از سوی همان افرادی صورت می‌گیرد که در دولت اول ترامپ، او را به خروج از برجام واداشتند با این وعده که به توافق بهتری دست خواهد یافت. اکنون آشکارتر از گذشته شده که برای بسیاری از این چهره‌های تندرو در سیاست خارجی، هیچ توافقی با ایران، توافقی کافی به‌حساب نمی‌آید.  با این‌همه، توافقی که شامل راستی‌آزمایی، بازرسی، و استانداردهای سخت‌گیرانه برای ظرفیت هسته‌ای داخلی ایران باشد، بی‌تردید بهتر از گزینه‌های دیگر است. به‌مراتب بهتر از وضع موجود است، که در آن ایران عملاً به کشوری در آستانه تسلیحات هسته‌ای تبدیل شده با توانایی رسیدن به سلاح ظرف چند ماه. / منبع: انتخاب

 

Facebook Twitter Linkedin Whatsapp Pinterest Email

دیدگاه شما

دیدگاه شما پس از بررسی منتشر خواهد شد. نظراتی که حاوی توهین یا الفاظ نامناسب باشند، حذف می‌شوند.

تیتر خبرهای این صفحه

  • تکرار ادعاها علیه برنامه هسته ای ایران
  • لابی‌ برای جنگ با ایران خیانت است
  • لحظات سرنوشت‌ساز مذاکرات ایران و آمریکا
  • اهمیت غنی‌سازی اورانیوم
  • تعلیق صادرات تجهیزات هسته‌ای به چین
  • سقوط سریع یک اتحاد
لوگو
  • درباره ما
  • تماس با ما
  • همکاری با ما
  • تعرفه آگهی
  • نمایندگی‌ها
  • شناسنامه
  • مرامنامه
  • آرشیو
  • RSS

1401© :: کلیه حقوق قانونی این سایت متعلق به روزنامه ستاره صبح بوده و استفاده از مطالب آن با ذکر منبع بلا مانع است.