ستاره صبح-
درباره آینده دنیا بعد از کرونا تاکنون در نه ماه اخیر پیشبینیها، گمانهزنیها و تصویرسازیهای زیادی منتشرشده است. دراینبین شماری از آنها با نگاهی آخرالزمانی آینده دنیا را پیشبینی کردهاند و شماری دیگر نیز با نگاهها و نگرشهایی خطکشی شده و ایدئولوژیک- که همه این نگاهها در این امر باهم مشترکاند که تصویری ملموس، محسوس و قابلشناسایی از جهان پس از کرونا به دست ندادهاند. دنیایی که در اولین روزهای شیوع کرونا گفته میشد در آستانه تغییراتی عظیم است، اما هر چه گذشت و بشر به کرونا و تبعاتش خو گرفت، از شمار این نگاههای افراطی به دنیای پس از کرونا کاسته شد تا جایی که اکنون گفته میشود که تا زمان رسیدن آینده نمیتوان به هیچ تصور درست و دقیقی از آینده رسید؛ بنابراین هر تلاشی جهت پیشبینی آینده جهان و ژئوپلیتیک آینده پس از پاندمی کرونا، بایستی با تحلیل و بررسی گزارههای مختلفی انجامگرفته و با پیشبینی چند سناریوی مختلف در مورد آینده جهان به دست آید. به گزارش سرویس ترجمه شفقنا از پراجکت سیندیکیت؛ جوزف نای، استاد علوم سیاسی دانشگاه هاروارد 5 پیشبینی محتمل در مورد آینده جهان در سال ۲۰۳۰ ارائه داده که در ادامه می خوانید.
پایان نظم لیبرال جهانی
به باور نویسنده کرونا باعث خواهد شد که نظم جهانی که پس از جنگ جهانی دوم توسط آمریکا بنیان نهاده شده تا ده سال آینده به پایان برسد. نظمی مدرن و وابسته به نهادها و سازمانهای بینالمللی که باعث شده بود لیبرالیسم اقتصادی و آزادسازی تجاری و مالی در سطحی وسیع و بینالمللی در دستور کار قرار گیرد. جوزف نای میگوید که این نظم آمریکا ساخته پیش از پاندمی کرونا نیز توسط ظهور چین و البته بروز و رشد سیاستهای پوپولیستی در دموکراسیهای غربی به چالش کشیده شده بود؛ اما کرونا باعث شد مقاومت ایالاتمتحده آمریکا درهمشکسته شود و نهادها و سازمانهای بینالمللی نیز اهمیت و ارزش خود را از دست بدهند. رشد جریان ملیگرایی جلوهای دیگر از این تغییر است. در حقیقت کرونا با تضعیف موقعیت و جایگاه آمریکا در نظام بینالملل در جهت پایان بخشیدن به نظم لیبرال جهانی عمل میکند.
تراژدی ظهور اقتدارگرایی
بحرانی مشابه این ماجرا یکبار در دهه سی میلادی نیز رخداده بود. در سالهایی که به دلیل بیکاری همگانی، افزایش نابرابریهای طبقاتی، اجتماعی و البته بیشتر شدن مشکلات اجتماعی و اقتصادی کشورهای مختلف زمینه برای ظهور اقتدارگرایان فراهمشده بود. حالا به نظر میرسد کرونا همان روند را تکرار خواهد کرد و باعث ظهور سیاستمدارانی خواهد شد که میخواهند با انواع سیاستهای ملیگرایانه پوپولیستی قدرت را در دست بگیرند. طلیعههای این شرایط را نیز در ماههای اخیر شاهد بودهایم، در قالب رشد و افزایش سیاستهای ملیگرایانه و البته افزایش تقاضا و انتظار عمومی برای نوعی حمایت گرایی اقتصادی دولتی. افزایش تعرفه کالاهای وارداتی، سیاستهای سختگیرانه مهاجرتی، افزایش دخالتهای نظامی دولتهای مختلف در سرزمینهای دیگر و بهطورکلی افزایش خطر جنگ و درگیری ازجمله نشانههای این نوع تغییر هستند که قبل از کرونا نیز قابلمشاهده بودند، اما بعد از کرونا و با ادامه شرایط ناگوار اقتصادی و کاهش امیدهای بازیابی و بهبود اقتصاد جهان احتمال وقوع این سناریو بیشتر شده است.
نظم جدید چینی
شیوع کرونا فاصله اقتصادی میان چین و رقبای این کشور ازجمله آمریکا و اتحادیه اروپا را بیشتر کرده است. با ادامه این روند احتمالاً چین در اواسط دهه ۲۰۲۰ از آمریکا و اقتصاد روبهزوالش سبقت خواهد گرفت و فاصلهاش را با اقتصادهای نوظهوری مانند برزیل و هند نیز افزایش خواهد داد. رفتارهای اخیر چین حکایت از این دارد که آگاهانه دنبال جایگاهی بالاتر در مدیریت دنیا میگردد و با طرحهایی مانند «یک کمربند، یکراه» دنبال تأثیرگذاری فرا منطقهای حتی در اروپا و آمریکای لاتین است. به گفته جوزف نای، با توجه به اینکه دموکراسیهای غربی در اثر شیوع کرونا ضعیف شدهاند، این فرصت به دست چین و شرکتهای چینی آمده تا در سازمانها و نهادهای بینالمللی نقش بیشتر و مهمتری بر عهده بگیرند.
نظم جدید سبز
لازم به ذکر است که تمامی سناریوهای آیندهنگرانه منفی نیستند. این موضوعات که در سالهای اخیر افکار عمومی کشورهای دموکراتیک به مسائلی چون تغییرات اقلیمی و آب و هوایی و حفاظت از محیطزیست اهمیت بیشتری قائل شده اند و حتی ساختار دولتی خود را برای حفاظت از چنین مسائلی تغییر میدهند، نشانههایی امیدوارکننده درباره آینده هستند. البته حتی قبل از بحران شیوع ویروس کرونا نیز پیشبینی میشد تا سال ۲۰۳۰ ممکن است شاهد استقرار یک دستور کار جامع بینالمللی باهدف توجه به مسائل محیط زیستی باشیم؛ اما به نظر میرسد پاندمی کرونا که درک و فهم انسان را از وجود ارتباط مستقیم میان سلامت انسانها و وضعیت محیط زیستی دنیا بیشتر کرد، این موضوع را تسریع خواهد کرد. مثلاً توجه آمریکا به اینکه بودجه ۷۰۰ میلیارد دلاری وزارت دفاع آمریکا نتوانست از این کشور در برابر ویروس کرونا محافظت کند، میتواند در این راستا عمل کند. اینکه مرگومیر کرونایی آمریکا بیش از تلفات این کشور در کل جنگهایش از سال ۱۹۴۵ تاکنون بوده شاید باعث شود زمینه برای ظهور سیاستهایی مانند «سیاست سبز» و توجه بیشتر به مسائل زیستمحیطی و بهداشتی فراهم شود.
آینده مبهم جهان
شیوع کرونا در سال ۲۰۳۰ مانند شیوع ویروس آنفلوانزا در سال ۱۹۱۸ به نظر خواهد رسید. به همان نسبت ناخوشایند و با همان میزان تبعات سیاسی- جغرافیایی. در چنین وضعیتی بعید نیست شرایط و اوضاع قبلی همچنان پابرجا بماند؛ اما بههرحال ممکن است مسائلی چون افزایش قدرت چین، افزایش پوپولیسم و ایجاد شکاف در اردوگاه غرب در فضای عمومی مدیریت جهان تغییراتی ایجاد کند و این انگاره را که دیگر هیچ کشوری بهتنهایی نمیتواند مشکلات جهان را حل کند، تقویت کند. این امر میتواند از یکسو باعث همکاریهای جدی آمریکا و چین در مسائلی مانند مقابله با شیوع بیماریهای اپیدمیک و تغییرات اقلیمی شود و هم این احتمال وجود دارد که اوضاع بدتر از قبل هم بشود. نابودی برخی نهادها و مؤسسات بینالمللی پیشبینی دیگری است که احتمال زیادی دارد به وقوع بپیوندد.