ستاره صبح-ستاره صبح - اکثر ما مجموعه تلویزیونی «هزاردستان» به کارگردانی زندهیاد استاد علی حاتمی که در سالهای ۱۳۵۸-۱۳۶۶ ساخته شد را دیدهایم. پروژهای که با بیش از ۱۰ بار بازنویسی فیلمنامه پس از ۸ سال به اتمام رسید و در روز جهانی میراث دیداری و شنیداری در فهرست ملی برنامه حافظه جهانی یونسکو ثبت شد و شهرک سینمایی از یادگارهای بجا مانده از این سریال است سریالی که آموزههای فرهنگی و اجتماعی بیشماری مانند رعایت حقوق دیگران، احترام به بزرگترها، تربیت صحیح فرزندان، تقویت حس تعلق ملی و ارتقای هویت و سبک زندگی اسلامی و ایرانی را ترویج نمود. اما اخیراً سریالی کمدی و فانتزی با عنوان «افسانه هزار پایان» از رسانه ملی پخش گردید که انتقادات مختلفی به فرم و قالب این سریال واردشده است اما اگر از حواشی و مسائل مالی پیرامون این سریال بگذریم نقد اساسی این است که چه شد تلویزیون از هزاردستان به هزار پایان رسید؟البته این مثال تنها مشتِ نمونه از خروار است. آنچه این روزها قابلمشاهده است عدم تأمل و دقت نظر تلویزیون در برگزیدن و سفارش آثار تولیدی است. غافل از اینکه این آثار میتوانند عواقب و مسائل جبرانناپذیری برای جامعه داشته باشند. شادابی و نشاط از شرایط الزامی حیات هر جامعهای است اما در ازای چه؟ تولید آثار با محتوای بیکیفیت نهتنها موجب نشاط اجتماعی نمیگردد بلکه موجب سو برداشت و از دست دادن مخاطبان پیشین و عدم جذب مخاطب جدید میشود. آنچه در تولید محتوای باکیفیت در صداوسیما ضرورت دارد، لزوم توجه به خلق ارزش در کنار محتوا، برخورداری از پیوست اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، ایجاد شفافیت در قوانین و سیاستهای تولید محتوا، مدیریت درستِ حمایتهای دولتی از تولیدکنندگان محتوا، کاستن از بروکراسیهای پیچیده در اعطای مجوزها، مشخص نمودن متولی واحد در حمایت و راهبری تولید محتوا، تحقیق و توسعه آیندهپژوهی و حرکت به سمت نوآوری است.