گروه اجتماعی- الهام روحانی: تراژدی زنکشی و خشونت خانگی بار دیگر رخ نشان داد و قربانی تازه گرفت. زهرا قائمی 42 ساله کارمند دانشکده علوم خانواده دانشگاه تهران به دست همسرش علی شامگاه 17 مهر به قتل رسید. هفته گذشته نیز یک خانواده 5 نفره در رودبار در نزاع با یکدیگر همدیگر را کشتند. آمار دقیقی از تعداد زنان کشتهشده به دست اعضای خانواده در دست نیست، اما قبل از سال ۱۴۰۰ بر اساس مقالههای دانشگاهی سالانه بین ۳۷۵ تا ۴۵۰ مورد زنکشی اتفاق افتاده بود. استانهای «کردستان، خوزستان، ایلام و سیستان و بلوچستان» در ردهبالای این فاجعه قرار داشتند. در دو ماه نخست سال ۱۴۰۴، بیش از ۱۰ مورد قتل ناموسی تأییدشده است. اصغر حسنزاده، شوهر دخترعموی زهرا قائمی، میگوید: «مشاجره خانواده بیشتر بر سر موضوعات مالی بود؛ علی به اموال خانمش، زهرا طمع داشت.» گفتنی است زهرا قائمی یک فرزند از همسر سابقش داشت که با همسر سابقش زندگی میکرد. مرحومه 4 سال قبل با علی ازدواج کرد که حاصلش مرگ شد. در ادامه گزیده جزئیات تازه از یک قتل خانودگی را میخوانید:
زهرا که بود؟
زهرا ۴۲ سالش بود، قتل چهارشنبه ۱۶ مهرماه اتفاق افتاده است. زهرا خواهرزاده خود را به سرپرستی گرفته بود و با او زندگی میکرد؛ چون دانشگاه خواهرزادهاش روبهروی محل زندگیاش بود، آنجا ثبتنامش کرده بود که درسش را ادامه بدهد. خواهرزاده زهرا شب حادثه با ما تماس گرفت که من به خانه آمدهام؛ خالهام نفس نمیکشد، کبود است نبض ندارد، چهکار کنم، خودتان را برسانید. به او گفتیم به اورژانس زنگ بزن.
من به شوهر زهرا که اسمش علی است، زنگ زدم؛ گفتم کجایی، گفت من بیرونم؛ گفتم علی چه کار کردی بگو؛ گفتم حرف راست را بزن که بتوانم کمکت کنم؛ چیزی که برگشت گفت این بود: «من و زهرا دعوا کردیم، اعصابم خورد شد و یک لحظه بلند شدم دست انداختم و خرخره خانمم را گرفتم و بعد که ولش کردم، افتاد روی زمین؛ بعد ترسیدم و از خانه زدم بیرون.» گفتم خب اورژانس خبر کن به همسایهای کسی بگو و کمک بگیر؛ زمانی که این تماس با ما انجامشده بود، ۴۰ تا ۴۵ دقیقه از لحظهای که کار علی گذشته بود، فردای آن روز من متوجه شدم که علی یک ربع به ۱۱ شب از خانه بیرون زده است.
تماسی که خواهرزاده زهرا با ما گرفت حدود ساعت ۱۱: ۲۰ دقیقه شب بود و بعد هم که اورژانس بخواهد بیاید ۱۰ دقیقه تا یک ربع هم خود این موضوع زمان برده است و تا اورژانس برسد زهرا تمام کرده و فوتشده بود. مشاجرهشان بیشتر برای موضوعات مالی بود؛ علی به اموال خانمش، زهرا چشمداشت.
چرا علی خودش را معرفی کرد؟
آنها ۴ سال بود که باهم ازدواجکرده بودند و بچه نداشتند؛ زهرا از ازدواج اولش یک دختر داشت که با همسرش زندگی میکرد. برادر علی شغل نظامی دارد و منبعد از اینکه متوجه اتفاق شدم با او تماس گرفتم و گفتم برادرت همچنین کاری کرده است؛ حتی بعدازاینکه علی در تماس گفت که من زهرا را خفه کردم، به او گفتم برو خودت را معرفی کن؛ تنها کمکی که میشود به تو کرد این است که میگویم برو خودت را معرفی کن؛ ولی علی با برادرش تماس گرفته بود و به سمت خانه آنها رفته بود و با مشورت برادرش صبح رفته و خودش را معرفی کرده بود؛ چون برادرش هم میدانست که علی با او تماس گرفته و اگر خودش را معرفی نکند و آگاهی بخواهد پیگیری کند، میفهمد که او کجا آمده و آخرین تماسش با برادرش بوده و بخواهد خودش را معرفی نکند، آن بنده خدا هم دچار دردسر میشود، بهاتفاق رفتهاند و علی خود را معرفی کرده است. جواز دفن صادر شد و زهرا را به خاک سپردیم. خانواده زهرا شکایت اولیه را انجام دادهاند اما چه فایده؛ مهم خود زهرا بود که رفت.