تیم ملی با وجود برخورداری از بازیکنان سرشناس و باتجربه نتوانست در زمین بازی حرفی در برابر قطری که نیاز مبرم به پیروزی در این دیدار داشت بزند. ایران در این دیدار نه تاکتیک مشخصی و نه انگیزه قابل قبولی برای باز کردن دروازه حریف داشت. در قلب این بحران، عملکرد ضعیف کادر فنی و قلعهنویی قرار داشت، ترکیب اولیه تیم به گفته کارشناسان ضعیف، فاقد انعطاف و خلاقیت لازم بود و تعویضها بیشتر از آنکه جنبه تاکتیکی باشد از روی اجبار صورت گرفت که در نهایت تأثیری در تغییر نتیجه نداشت. ایران نه ساختار دفاعی منظمی داشت و نه برنامهای برای خلق موقعیت و باز کردن دورازه حریف داشت. خط میانی هم بسیار پراکنده بود و مهاجمان نیز از سوی هافبکها تغذیه نمیشدند.
مقصر باخت کیست؟
قلعهنویی که با وعده بازسازی شخصیت تیم ملی و استفاده از نسل جوان وارد میدان شده بود، در عمل نتوانست برنامه مشخصی از یک تیم منسجم و جوان ارائه دهد. رویکرد محافظهکارانه او نهتنها جواب نداد، بلکه موجب شد در عمل در جوان گرایی نیز هیچ برنامهای نداشته باشد و نتیجه گیری کوتاه مدت را به سرمایهگذاری بلند مدت روی جوانان ترجیح دهد تا در نهایت موجب شود بسیاری از کارشناسان از عملکرد او انتقاد کنند.
ضرورت تحول در تیم ملی
پرسش این است که تا کی باید شاهد تصمیمات غیرشفاف و بیبرنامهگی در تیم ملی فوتبال باشیم؟ تیمی که در سطح آسیا مدعی قهرمانی است، نمیتواند با چنین سبک بازی و رویکردی حتی از پس تیمهای منطقهای برآید چه برسد بتواند از مرحله گروهی جام جهانی به مرحله دوم صعود کند. امروز تیم ملی نیاز به تحول اساسی در سطح مدیریت دارد. دیگر زمان تعارف نیست. اگر قلعهنویی نمیتواند توقعات هواداران فوتبال در تیم ملی را برآورده کند، شاید وقت آن رسیده که به فکر یک سرمربی خوب خارجی باشیم تا بتواند پاسخگوی خواستههای هواداران و شأن فوتبال ایران باشد.
منبع: ستاره صبح