طبق توافق میبایست متفقین حداکثر شش ماه پس از پایان جنگ نیروهای خود را از ایران خارج کنند. با اینکه آمریکائیها و انگلیسیها در موعد مقرر به وعده خود عمل کردند، شوروی به هیچ وجه قصد تخلیه ایران را نداشت. در آن زمان ایران اشغال شده یکی از ضعیف ترین دوران تاریخ خود را سپری می کرد، در مقابل شوروی ابرقدرت نوظهور برخاسته از جنگ دوم جهانی و یکی از برندگان اصلی این جنگ قرار داشت، تا آنجا که نام استالین، لرزه بر اندام هر سیاستمداری میانداخت. حزب قدرتمند و فراگیر توده حامی بی چون و چرای سیاست کرملین در ایران بود، با حمایت گسترده شوروی دو کانون تجزیه طلبی توسط فرقه دموکرات در آذربایجان و کردستان شکل گرفته بود.
در این وضعیت احمد قوام به نخست وزریری برگزیده شد، چهار روز پس از گرفتن رأی اعتماد برای ملاقات با استالین با هیئتی که همگی مسلط به زبان روسی بودند به مسکو رفت، در حالیکه استالین همه برگهای برنده را در دست داشت، قوام بهجز تدبیر و زیرکی هیچ امتیازی در مقابل آن غول زمانه نداشت. او دست به معامله بزرگی با استالین زد، اعطای امتیاز نفت شمال در مقابل خروج نیروهای نظامی شوروی از ایران. قوام، همچنین موضوع فتنه آذربایجان را مسئلهای داخلی مطرح کرد.
او برای تکمیل پازل فریبِ استالین، بلافاصله بعد از بازگشت سه وزیر تودهای را وارد کابینه کرد و به آنها یاد آور شد که به آنها به چشم نمایندگان شوروی در دولت ایران نگاه میکند. قوام همچنین ترتیب بازداشت تعدادی از افراد سرشناس را داد که به مخالفت با شوروی اشتهار داشتند. نمایندگان تجزیه طلب آذربایجان و کردستان را برای مذاکره به تهران فراخوند و با مذاکرات طولانی، حسابی در این مورد وقت کشی کرد. قوام برای فریب استالین تا آنجا پیش رفت که در ضیافت رسمی حزب توده هم شرکت کرد.
استالین تردیدی نداشت که همه چیز بر وقف مراد است، بنابراین دستور تخلیه نیروهای نظامی خود از ایران را صادر کرد. به محض خروج نیروهای شوروی، ارتش ایران به سرعت آذربایجان را با حمایت گسترده مردم از چنگ تجزیهطلبها آزاد کرد، البته آمریکا در مورد دخالت شوروی برای حمایت از تجزیه طلبان هشدار لازم را داد که بسیار مؤثر واقع شد. قوام به محض شروع حمله به قصد گم و گور کردن خود به املاکش در لاهیجان رفت. سفیر شوروی ملاقات فوری با او را خواستار شد، به او گفتند به دلیل ضعف امکانات ارتباطی امکان تماس با او نیست.
قوام بعد از آزاد شدن آذربایجان آفتابی شد و سه وزیر تودهای را از کابینه کنار گذاشت. مخالفان بازداشت شده شوروی را آزاد کرد. این واقعه نشان میدهد، دولتها برای احقاق حقوق ملتِ خود در عرصه بینالمللی صرفاً نیازمند ابزارهای معمول قدرت مثل قدرت نظامی و اقتصادی نیستند، بلکه با داشتن شناخت درست از فضای بینالمللی و بازی حساب شده در نقاط کور آن، داشتن شناخت کافی از نقاط قوت و ضعف طرف مقابل، بهکارگیری کیاست و زیرکی در دیپلماسی، حتی در دوران فترت و ضعف هم میتوان از کشورهای قدرتمند و حتی ابرقدرتها امتیاز گرفت.
منبع: دیپلماسی ایرانی