چند دهه است، چنین حرفهایی گفته میشود، اما اسرائیل سرجایش است. خسارت چنین گفتمانی این است که برای اسرائیل امنیتسازی میشود، غرب و آمریکا پشت رژیم اشغالگر قرار میگیرند و 14 میلیارد دلار در اختیار ماشین جنگ، ترور و کشتار قرار میدهند.
جنگ روانی بازار را در ایران متلاطم میکند و دلار به مرز 70 هزار تومان میرسد. این نتیجه جنگ است. تندروها اگر رویکرد و گفتمانشان را تغییر ندهند و واقعیتها را نپذیرند برای خود و مملکت هزینه میتراشند و سفر مردم را کوچک میکنند.
گفتمان رادیکالی و سیاست نگاه به شرق در عمل شکست خورده است. مردم این را در زندگی خود حس میکنند.
علتها:
- کشورهای عربی از ایران فاصله گرفتهاند و به اسرائیل و غرب نزدیکتر از قبل شدهاند. این نتیجه شعارهای بدون عمل است.
- وقت آن رسیده که بدانیم مناقشه 76 ساله اعراب و اسرائیل یک نزاع عبری- عربی- غربی است، نه ایرانی. ما میتوانیم از فلسطین، غزه و حزب الله حمایت کنیم، اما نباید قربانی آنچه حماس و حزبالله انجام میدهند شویم.
واقعیت این است که تا اینجای کار ایران قربانی شده است. اگر جنگ فراگیر شود و زیرساختها از بین برود، وضع بدتر از دیروز و امروز خواهد شد. پس از جنگ فاصله بگیرید، به دیپلماسی روی آورید و قدرت حریف و عقبهاش را درک کنید و با امریکا مصالحه کنید، آنگاه تصمیم بگیرید.
- اسرائیل بلایی را که سر غزه آورده سر حزب الله در لبنان هم آورده است. کشتارها و ویرانیها نشانه آن است. آیا نمیشود تصور کرد که همین سناریو آنطور که اسرائیلیها گفتهاند در ایران هم تکرار شود؟ واقعیت این است که ایران در غیاب کشورهای عربی در میدان قادر نخواهد بود از پس اسرائیل برآید. واقعیت این است که اسرائیل عضو سازمان ملل است. نابودی آن، کشورها را در برابر ایران قرار خواهد داد.
- اشتباه آنجا بود که ایران در تجاوز روسیه به اوکراین همراه با روسیه همراه شد. دستگاه دیپلماسی یا نمیدانست و یا نمیخواست بداند که غرب تمام قد با روسیه درگیر است و هر کشوری که با روسیه در جنگ اوکراین همراهی کند، زیر فشار قرار میگیرد. این اتفاق در مورد ایران افتاده است. اگر ایران در جنگ اوکراین اعلام بی طرفی کند، از فشار غرب به ایران کاسته خواهد شد.
- وزیر خارجه یک تور دیپلماسی پهن کرد و به کشورهای عربی رفت تا آنها را با ایران در جنگ غزه و حزب الله همراه کند، ولی دست خالی برگشت. برای عراقچی و مردم رو شد که مسئله غزه و حزب الله دیگر مسئله کشورهای عربی و تودههای عرب نیست. ایران در این میدان تنهاست. واقعیت این است که فرایندی علیه ایران شکل گرفته که هدفش خدشه به تمامیت ارزی است. اروپا ایران را «اشغالگر» جزایر تنب بزرگ، تنب کوچک و ابوموسی میداند. معنا و مفهوم این واژه این است که احتمالاً عربها به کمک غرب به اشغال این جزایر باید پایان دهند! هر چند این یک تحلیل و یک گمانه زنی است ولی ممکن است به واقعیت تبدیل شود. در این ارتباط اولین ضربه را چین و روسیه که به ظاهر متعهد ایران بودند با حمایت از ادعای امارات به ما زدند بعد اروپا تندتر و معنادارتر به میدان آمده تا در یک معامله و بده بستان بزرگ اقتصادی کار را تمام کنند.
در شرایطی که احتمال جنگ ایران و اسرائیل بالاست به جای اینکه به روسیه و چین امید ببندید که از نتانیاهو بخواهند به ایران حمله نکند، بروید سراغ ایالات متحده که پا به میدان گذاشته و با دادن سامانه تاد به اسرائیل از او خواسته که به مراکز هستهای و مراکز نفتی، زیرساختها و ... ایران حمله نکند. این اقدام امریکا به نفع ایران در حالی است که تندروها در تریبونهای رسمی مرگ بر آمریکا میگویند و خواستار نابودی آمریکا و اسرائیل هستند. در شرایط جنگی به نفع مردم، منافع ملی و تمامیت ارزی است که ایران، روسیه و چین را رها کرده و به سراغ آمریکا برود و مصالحه اصولی کند تا جنگ نشود، زیرا فقط آمریکا میتواند ترمز جنگ را بکشد نه چین و روسیه و کشورهای عربی که عراقچی به آنها سفر کرد و دست خالی برگشت.