سالگرد بروز جنگ که فرا میرسد مقامات به صف میشوند ودر وصف رزمندگان سپاه اسلام سخن میگویند. سپاه پاسداران را به اوج میرسانند وگاهی نیم نگاهی نیز به ارتش میکنند چندان به چرایی جنگ وادامه وپایان آن هم کاری ندارند. روایتها میسازند وحکایتها نقل میکنند. بزرگذاشت قربانیان جنگ وپاسداشت رزمندگان دفاع از میهن امری است نیکو ولی نکوتر آن است که روایتها نیز بادرستی و واقعیت همراه باشد و نقد سرنوشت جنگ هم درپناه تبلیغات گسترده به فراموشی سپرده نشود .
آنچه درمیدان واقعیت رقم خورد اعتماد وباور همگانی به درستی تصمیم رهبران نظام سیاسی بود وآنچه قدرت میآفرید مردمی بودند که ازدل وجان سخن رهبری را درست وحکیمانه ودر راستای منافع ملی میدانستند ٫بسیج همه چیز مردم شده بود وهمگان برای دفاع از میهن بسیجی شده بودند.
سرمایه اجتماعی پشتوانهای محکم برای دست اندرکاران اداره جنگ وکشور شده بود.
افسوس که پس از پایان جنگ آن سرمایه اجتماعی پاسداری ونگهداری نشد ووصیت امام در مورد نیروهای نظامی وبسیج برای دخالت نکردن در امور سیاسی به هیچ انگاشته شد.
وروحانیت حاکم سهم خودرا چنان گسترده کرد که حوزه های خصوصی مردم نیز در امان نماند واین روزها که همه چیزرا گذاشتهاند وموی زنان را چسبیدهاند وسبک زندگی جوانان راهدف گرفتهاند، واین همه به گسست بیشتر بین مردم وحاکمیت دامن میزند.
وامروز بسیجی شکل گرفته است که به جای. جانبازی برای میهن گاه نبردی کوررا در خیابانها به دوشش نهادهاند وبا هربار حضور در میدانها وخیابان های شهر بخشی از اعتبارش را به حراج میگذارند
وقت تنگ است وفرصت اندک .بدون داشتن سرمایه اجتماعی کافی وبدون تن دادن به واقعیتها وبدون پذیرش تفاوت نگرشها وروشها وبدون توانمند سازی جامعه مدنی وبدون در هم دیوار خودی وناخودی گذر از تنگناها ودشواری ها،ممکن نخواهد شد.