امروز شرایط راست افراطی در فرانسه به چه صورتی است؟ آیا این گروه میتواند از پس فراز و فرودی چهل ساله باز هم سودای رسیدن به قدرت را در سر بپروراند یا خیر؟
راست افراطی میتواند خود را بالا بکشد زیرا آنها از شرایط جامعه به نفع خود استفاده میکنند. مسائل منفی در مورد مهاجران به این گروه کمک کرده تا با تهیج افکار عامه، به قدرت نزدیک شوند. اما هم زمان قضاوت متین و متفکرانه، از روی آگاهی و بینش در جوامع رو به افزایش است.
روند تاریخی چنین است که جوامع رو به پیشرفت و عقلانیت حرکت کنند. در جامعهای که رو به آگاهی میرود گرایش های افراطی دست راستی توسعه پیدا نمیکنند.
گرایش های افراطی دست چپی ناشی از توسعه فقر، بغضها و خصومتهایی است که گروه های فقیرتر نسبت به توانگران دارند. اگر جامعهای بکوشد تا برای همه شغل، آموزش، مسکن و رفاه تدارک ببیند، چپ فعال شده است اما این چپ افراطی نیست و به جامعه جنبه ایدئولوژیک نمیدهد.
وقتی از دو سر طیف به مرکز نزدیک میشویم در حالتی نرمال قرار داریم. این مرکزیت هر چه به روی حمایت های اجتماعی برود رنگ چپ به خود میگیرد و هر چقدر به سمت لیبرالیسم اقتصادی میرود رنگ لیبرال دموکراسی میگیرد. جوامع رو به توسعه در این میانه متمرکز شدهاند.
جوامع اروپایی در این سطح هستند. مسائل عارضی مثل توسعه مهاجران در تغییرات سیاسی تأثیر میگذارد، ولی جوامع اروپایی اعتدال را نگه میدارند و به یکباره به سمت چپ یا راست متمایل نمیشوند.
مهاجرانی که از مصیبت جنگ عراق، سوریه یا افغانستان گریختهاند و پناهجویانی که با رنج از آفریقا و از راه آب به فرانسه پا میگذارند، مشکلات خود را به اروپا میآورند. این مسائل عارضی واکنش های دست راستیها را افزایش میدهد، ولی عمق ندارد.
چه چیزی باعث میشود در فاصله زمانی اندکی، نتایج انتخابات پارلمان اروپا با نتایج انتخاباتی ملی در فرانسه اینچنین در تضاد قرار بگیرد؟ آیا رأی دهندگان در دو انتخابات از دو طیف متفاوت هستند یا خیر؟
اگرچه دست راستیها در پارلمان اروپا اکثریت را به خود اختصاص دادند ولی پارلمان اروپا در مقابل پارلمان های داخلی کشورها قدرت، کاربرد و اهمیت چندانی ندارد.
گروه های افراطی از هر موقعیتی برای نشان دادن خود استفاده میکنند و از عدم اقبال رأی دهندگان اتحادیه به پارلمان اروپا استفاده میکنند و به این مجموعه سرازیر میشوند.
ادعای گروه های راست افراطی پس از کسب 40 کرسی در پارلمان اتحادیه اروپا این بود که 40 درصد آرا رأی دهندگان اروپایی را کسب کردهاند، ولی این ادعا نادرست است زیرا رأی گیری پارلمان اتحادیه مورد اقبال رأی دهندگان نیست و شرکت کنندگان حداقلی دارد.
اینجا تناقضی وجود دارد، اگر مردم اروپا اینطور فکر میکنند و طرفدار بازگشت به حکومت های انفرادی هستند، چرا این گروهها در پارلمان اروپا حضور پیدا میکنند؟! مگر این طیف با ساختار اتحادیه اروپا زاویه ندارند؟!
چرا امانوئل مکرون خطر کرد؟ آیا منحل کردن پارلمان میتوانست به قیمت حذف حزب او از صحنه قدرت تمام شود یا خیر؟
امانوئل مکرون برای اثبات وزن گروه های راست افراطی وادار به قمار شد. او خواست نشان دهد که انتخاب مردم فرانسه گروه های راست افراطی نیستند و برای نشان دادن این حقیقت با احتمال باخت نسبی، قمار کرد.
حزب حامی مکرون در انتخابات اخیر از اکثریت افتاد و گروه چپ که روشنفکران آن را تشکیل میدهد، برنده انتخابات فرانسه است. هواداران این گروه نگران تکرار نتایج انتخابات پارلمانی اتحادیه اروپا در داخل فرانسه بودند. از این رودر دور دوم به صندوق های رأی هجوم آوردند و با مشارکت نزدیک به 70 درصد از حیثیت آزاداندیشانه و اجتماعی خود دفاع کنند.
مکرون این تحلیل را داشت و با شناختی که از جامعه فرانسه دارد مطمئن بود که افراطیون برنده نمیشوند. او فریب نتایج انتخابات پارلمان اروپا را نخورد و خود را در معرض آزمون قرار داد. مجلس را منحل کرد و انتخابات را تجدید کرد و جامعه اصلی فرانسه را به جهان نشان داد. 70 درصد فرانسویها که در انتخابات شرکت کردند، خواهان گرایش های افراطی نیستند، زیرا در فرانسه؛ اعتدال و عقلانیت برنده است.