قرن بیستم جنگ جهانی اول و دوم را تجربه کرد. نتیجه این دو جنگ ویرانی، قتلعام میلیونها انسان در اروپا، روسیه و ... شد. آنچه مهم بود این بود جنگ باعث شد تا از سه «نحله فکری» 1-فاشیسم به رهبری آلمان، ایتالیا و ژاپن2-سوسیالیسم و کمونیسم به رهبری اتحاد جماهیر شوروی در قرن بیستم از بین رفتند؛ اما نحله سوم یعنی سوسیال دموکراسی و«لیبرالیسم» و «نئولیبرالیسم» ماندند.
ماندن لیبرالیسم به دلیل ارزشهایی است که در جوامع غربی مثل آزادی بیان، قلم، اجرای قانون صاحب حق بودن انسان فارغ از نژاد، طرز تفکر، چرخشی بودن قدرت، حاکمیت اکثریت نه اقلیت باعث ماندگاری تمدن غربی شده است. یک دلیل آن این است که مقاماتی که شعار ضد غربی دادهاند، فرزندانشان بهجای رفتن به «مسکو»، «پکن» و... به غرب رفتهاند. البته نسلکشی در غزه و تداوم حمایت غرب از اقدامات ویرانگر اسرائیل، تمدن غرب را به چالش کشیده است.
1-پرسش این است چرا دانشگاهها، تودهها در کشورهای اسلامی ازجمله ایران، رهبران عرب در ارتباط با آنچه در غزه میگذرد سکوت کردهاند. بدتر این که رهبران عرب آشکار و پنهان با اسرائیل و حامیانش همکاری میکنند.
2-سکوت تودههای عرب، دانشگاهها و رهبران عرب نشان میدهد فلسطین دیگر اولویت این کشورها نیست و پیشبینی میشود دیر یا زود عربستان رابطهاش را با اسرائیل مثل کشورهای مصر، اردن، مراکش، بحرین، امارات، سومالی عادی کند.
3-کشورهای عربی دریافتهاند که اولویت آنها اقتصاد و بزرگ شدن سفره مردم است نه نابودی اسرائیل که پیش از این شعارش را دادند اما هزینه دادند و شکست خوردند. به همین دلیل آنها از نابودی اسرائیل دست کشیدهاند.
4-مناقشه عبری – عربی – غربی 75 سال است که در خاورمیانه جریان دارد. ایران خواسته و ناخواسته ضلع چهارم این مناقشه شده است. پرسش از کسانی که دم از نابودی اسرائیل میزنند این است که دست آوردشان تاکنون چه بوده است؟ اگر قصد نابودی اسرائیل را دارید مگر کسی جلویتان را گرفته است؟ بروید کار را تمام کنید!
5-قاعده هزینه – فایده شناخته شده ترین قاعده جهانی است. این قاعده در همه حوزهها صادق است. اگر سیاستی هزینه اش بیشتر از فایده اش باشد آن سیاست به زیان مردم است و باید کنار گذاشته شود. اگر سیاست هزینهساز باشد مصداق این سخن سعدی است که میگوید: «بر احوال آن مرد باید گریست، که دخلش بود نوزده و خرج بیست.» آمارها نشان میدهد بسیاری از سیاستها بهجای فایده، هزینه برای مردم درست کرده است. مرکز آمار در گزارشی نوشت: 89 درصد فقر مربوط به شاغلان قبلی و شاغلان فعلی است. یعنی افراد شغل داشته و دارند؛ اما فقیرند. بازنشستگان، فرهنگیان، کارگران به دلیل فقر به خیابان میآیند. اگر سیاستها درست بود آنها به خیابان نمیآمدند.
افرادی که درک درستی از سیاست، روابط بینالملل، اقتصاد، حقوق و جامعهشناسی ندارند و به زبان انگلیسی هم تسلط ندارند به کارهای مهم گمارده شدهاند. اگر به سیاست آشنا بودند، در میانه جنگ با اسرائیل سراغ مبارزه با بیحجابی نمیرفتند.
حمله ایران به اسرائیل هر چند غرورآفرین، بی سابقه و باعث حیرت جهانیان بود اما باعث شد تا آمریکا، آلمان، فرانسه، انگلیس که از اسرائیل فاصله گرفته بودند دوباره به حمایت رژیم اشغالگر برخیزند. پارلمان اروپا با 357 رأی موافق و 20 رأی مخالف قطعنامه علیه ایران صادر کرد و خواستار افزایش تحریمها و قرار دادن سپاه در فهرست گروه های تروریستی شد. کنگره «قانون مهسا» را علیه ایران و مقامات تصویب کرد، وزارت خزانهداری آمریکا هم تحریمهای بیشتری را علیه ایران وضع کرد. این اقدامات در راستای ایران هراسی و امنیت سازی برای اسرائیل به بهانه حمله ایران به اسرائیل بوده است. واقعیت این است که تحریم سفره مردم را کوچک میکند.
این فرایندها نشان میدهد که سیاست توپ و تشر و خط و نشان کشیدن نهتنها نتیجه مثبت نداده؛ بلکه نتیجه منفی داشته است. پس این حرفها را یا عملی کنید یا نزنید و به واقعگرایی رویآورید. واقعیتها را در زمین ببینید نه در آرمان و آسمان.
آنچه روز 13 فروردین در دمشق اتفاق افتاد و اسرائیل به کنسولگری ایران حمله کرد و 7 تن از نظامیان ایران را به شهادت رساند قطعا یک جنایت بود. در مقابل پاسخ 26 فروردین ایران و پرتاب پهباد و موشک به اسرائیل و آنگاه حمله اسرائیل به پایگاه شکاری اصفهان نشان از آن دارد که ایران و اسرائیل قادرند از طریق هوا به یکدیگر حمله کنند. اگر آمریکا مانع اسرائیل نمیشد جنگ گسترده میشد. وقتی آمریکا چنین نقشی میتواند ایفا کند و مانع جنگ شود آیا وقت آن نرسیده که مذاکره مستقیم بین ایران و آمریکا آغاز شود تا بستر برای سقوط نتانیاهو و تشکیل دولت مستقل فلسطین فراهم شود، مناقشه 75 ساله پایان یابد، تحریمها از دوش مردم ایران برداشته شود و مردم طعم رفاه و آسایش را بچشند؟ واقعیت این است که تداوم آمریکاستیزی و اسرائیل ستیزی برای مردم ضرر دارد و آینده را بدتر از امروز و دیروز خواهد کرد.
آقایان چشمتان را باز کنید. ببینید از 15 اسفند تاکنون قیمت دلار و به تبع آن قیمت کالاها چقدر بالا رفته است. شما چه پاسخی برای مردم دارید؟ در چنین شرایطی به جای حل مشکل تورم، گرانی، بیکاری دوباره خیز برداشتهاید و منابع را صرف مبارزه با بی حجابی میکنید. بهتر است به تجربه های ناموفق گذشته نگاه کنید آنگاه با بی حجابی مقابله کنید.