ستاره صبح، فائزه صدر: کاهش سطح تنش ایران و اسرائیل در منطقه، روند صعود نرخ دلار، طلا و سکه را متوقف کرد و حتی قیمتها در بازار طلا و سکه عقب نشینی کرد. دیگر بار پیچیدگی سیاست خارجی نقش و تأثیر خود را بر بازار نشان داد. ستاره صبح در گفتوگویی با آلبرت بغزیان، اقتصاددان به بررسی این موضوع پرداخته که در ادامه میخوانید:
با کاهش تنش ایران و اسرائیل در منطقه، رفتار های هیجانی بازار نیز فروکش میکند. به عقیده شما چه مقدار از صعود نرخها در بازار سهم بخش واقعی اقتصاد است و چه میزانی از التهابات مربوط به تنش های سیاسی است؟
کلان اقتصاد تغییر نکرده، سیاست بانک مرکزی ثابت ماند و التهاب محصول تنشی سیاسی بود. از این رو صعود نرخ ارز از 55 به 66 هزار تومان متاثر از تصمیمات و تنش در حوزه سیاست خارجی بود. ناگفته نماند که آنچه اتفاق افتاد کم اهمیت نبود زیرا در 45 سال گذشته هیچ گاه رویارویی ایران و اسرائیل مستقیم و آشکار نبود.
وقتی افزایش نرخ تجربه میشود به راحتی نرخها کاهش پیدا نمیکند، زیرا جای پای نااطمینانی در بازار باقی میماند. چون اگر یک تیر از طرفین شلیک شود باز تنش بالا میگیرد و بازار ساز فرصت افزایش نرخها را پیدا میکند.
آنچه اتفاق میافتاد در صرافیها و در بازار نبود. نیمه شب نرخ ارز بالا میرفت و مردم فردا نمیدانستند چه اتفاقی افتاده است؟! امروز هم نمیتوان با قاطعیت گفت که طمع بازار سازها کم شده یا هیجانات کاهش یافته است.
بانک مرکزی وارد این بازی نشد و نرخ اش را تغییر نداد و حتی گفته شد پیگیری میکنیم که چرا برخی از کالاهایی که ارز دولتی و ترجیحی میگیرند افزایش قیمت پیدا کردهاند.
کلیت اقتصاد و معیشت مردم چقدر از ناحیه اخبار سیاسی آسیب خورده است؟ آیا میتوان چسبندگی بازارها به این عامل را کاهش داد یا خیر؟
وزن سیاست در برابر اقتصاد ما بالا است. تأثیر زیاد است چون در چنین شرایطی منافعی برای عدهای ایجاد میشود و عدهای از این وضعیت کاسب هستند.
برخی از بانک های کشور ناترازی های خود را در چنین مواقعی کاهش میدهند. دولت هم بدش نمیآید نرخ ارزی که در شرایط بحران تزریق میکند بالاتر باشد.
بخش زیادی از بی ثباتیها در اقتصاد به مناقشات سیاسی در داخل و منطقه بر میگردد. سوء مدیریت وجود دارد، ولی سوء مدیریت که در عرض دو هفته رخ نمیدهد! اقتصاد ما به مشکلات ساختاری اش خو گرفته و به یکباره اخبار سیاسی، جنگی در کشوری یا انتخاب رئیسجمهور کشور های مهم دنیا بازار را ملتهب میکند!
بانک مرکزی میتواند مسیر التهابات ارزی را دنبال کند. به عقیده من بانک مرکزی میداند که نرخ ارز آزاد کجا و چگونه تعیین میشود. ابتدا افزایش درهم رقم میخورد و بعد دلار بالا میرود. مشخص نیست چرا بانک مرکزی به این مسئله ورود نمیکند؟!
آیا میتوان گفت اقتصاد به تحریم خو گرفته یا همچنان عدم برقراری روابط تجاری، مالی و بانکی با غرب یک مشکل اساسی است؟ اقتصاد چقدر توانِ تحمل انزوای بینالمللی را دارد؟
تکلیف تحریم روشن است، تحریم نامبارک و مشکل آفرین است. تنش با غرب تأثیر بدی بر اقتصاد کشور گذاشته است. خروج آمریکا از برجام انتظارات بالا را رقم زد و به کمبود درآمد ارزی منتهی شد.
وقتی تکلیف مشخص نیست، شرایط برای اقتصاد سم است. بی ثباتی نرخها سم است و تولید را از بین میبرد.
مردم مثل مردم کره شمالی نیستند ما به طور تاریخی با غرب مراوده داشتیم ما در شاهراهی جهانی قرار داشته و دارد، ولی کره شمالی از ابتدا منطقهای منزوی و در بن بست بود.
روابط ایران با غرب باید جدی گرفته شود. تولید کننده و صادر کننده ما باید بتواند سناریوهایی بدون در نظر گرفتن تحریم و عواقب اش را برای کارش بنویسد. برداشتن تحریم تکلیف تولید را مشخص خواهد کرد یا ما این کاره هستیم یا نیستیم و تحریم را بهانه کرده بودیم.
اگر مسائل سیاست خارجی را حل نکنیم و به آرامش نرسیم همچنان تورم و کاهش ارزش پول ملی خواهیم داشت. متأسفانه حلوفصل مشکلات ایران و غرب در ید اقتصاددانان نیست.
تلاش برای رفع مناقشه بین ایران و غرب ورود به دوره جدیدی است که مناقشه و تنش ایران با دیگر کشورها را نیز پایان میدهد. رفع تحریم ها، عضویت در اف ای تی اف و دعوت از بانک های خارجی برای سرمایهگذاری در ایران مشروط به حسن روابط فی مابین است.