اصول 175 و 176 قانون اساسی می نویسد رادیو و تلویزیون متعلق به همه مردم کشور است.
برنامه های صدا و سیما با وجود نقدی که بر آن وارد است همچنان بخش گسترده ای از شهروندان را پوشش می دهد، چون از جمله امکانات وقت گذرانی است که به صورت رایگان در اختیار شهروندان قرار دارد.
اما در خصوص ماهیت صدا و سیما که آیا رسانه ای برای سرگرمی و اطلاع رسانی است، یا رسانه ای حاکمیتی با سیاست های کلان، ابهام وجود دارد.
صدا و سیما با پول مردم اداره می شود. بر این اساس باید تولیداتش مخاطب محور باشد، ولی در عمل می بینیم با تعبیر رسانه ملی، تولیداتی ایدیولوژیک ساخته و منتشر می شود.
با این نگاه صدا و سیما به یک ارگان حکومتی با بودجه کلان و پرسنل فراوان تبدیل شده است که به تمامی عرصه های سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی چنگ می اندازد و وظیفه ای مشابه و موازی با سازمان تبلیغات اسلامی را دنبال می کند.
وقتی صدا و سیما خود را رسانه ملی می داند و از این عبارت در توصیف و معرفی خود استفاده می کند، طبیعی است که عملکرد این مجموعه مورد نقد قرار بگیرد. رسانه ملی باید متعلق به همه مردم و سلایق باشد نه گروه خاص.
این وضعیت تا جایی است که اصولگرایان تندرو منتسب به جبهه پایداری امروز نه صدا و سیما بلکه مملکت را از آن خود می دانند و به راحتی پشت تریبون برنامه زنده اعلام می کنند: "مملکت مال حزب اللهی ها است"
وقتی رسانه ملی اینچنین در انحصار یک گروه و جریان خاص قرار دارد چگونه می تواند با رسانه های دیگر از جمله با شبکه های فارسی زبان خارج از کشور و یا با رقبای قدیمی خود یعنی تولیدات سرگرمی کشورهای همسایه رقابت کند؟
آن شبکه ها و تولیدات عرصه وسیعی از مخاطب را شناسایی کرده و سلایق جامعه هدف خود را در نظر گرفته اند. با توجه به این نکته که مدیریت رسانه یک علم نوین است باید گفت، رسانه ملی از مدیریت به روز و علمی بهره اندک دارد.
صدا و سیما با صرف بودجه ای کلان اداره می شود و سعی بر این است که سرپا نگه داشته شود.انحصارهای جدیدی برای صدا و سیما ایجاد می شود و دایره سلایق و نگاه هایی که در این رسانه نمایندگانی داشتند، تنگتر می شود که مغایر قانون اساسی است.
نگاه سیاسی رسانه ملی تا حدودی بسته است. این روزها حتی طیف های معتدل جریان اصولگرا نیز به سختی می توانند در صدا و سیما تریبون داشته باشد. یک جریان که در میان اصولگرایان نیز مطلوبیت ندارد سعی دارد با تسخیر شبکه های صدا و سیما کشور را متعلق به یک گروه خاص جلوه دهد در حالی که ایران و رسانه ملی، متعلق به تمام مردم کشور است که قانون اساسی بر آن تاکید دارد.
امروز پایداریچیها زیر انتقاد اصولگرایان قرار دارند تا جایی که منکر عضویت مهمان صدا و سیما در حزب پایداری شدند.
اما این موضوع نمی تواند تغییراتی را که این جریان در صدا و سیما ایجاد کرده منکر شود. در دو سال گذشته مدیران و سیاست های صدا و سیما تغییراتی بارز داشته و افراد بسیاری، با نفوذ و فشار چهره های شاخص جبهه پایداری مجبور به کناره گیری از رسانه ملی شدند.
صدا و سیما با از دست دادن شخصیت های محبوب و شناخته شده خود مرجعیتش را در حوزه خبر، ورزش و حتی در حوزه سرگرمی از دست داده است. جملاتی نظیر: "مملکت مال حزب اللهی ها است" از زبان مهمان برنامه و یا جمله معروف: "هر کسی دلش آزادی می خواهد از ایران برود" از زبان مجری برنامه صدا و سیما، نشان از به رخ کشیدن قدرت پایداریچیها در جام جم است.
نتیجه به جایی رسیده که بسیاری از شهروندان نمی دانند چه برنامه هایی از آنتن صدا و سیما پخش می شود! بسیاری از افراد آگاه و فهیم و نخبگان کشور از مشارکت در رسانه ملی بازمانده اند و سازمانی با 45 هزار كارمند در اختیار یک نگاه خاص قرار گرفته است.