ستاره صبح/پیام فیض:سید ابراهیم رئیسی در جریان سفر به استان سیستان و بلوچستان گفت:«حقابه ای که مردم سیستان از هیرمند دارند، را نمی شود مشمول مرور زمان کرد. این حق مردم سیستان و بلوچستان است.در معاهدات و قراردادها هم هست. می خواهم به حاکمان افغانستان عرض کنم این مطلب ما را عادی تلقی نکنند.بسیار جدی بگیرند که فردا پشیمان نشوند.» پس از سخنان رئیسی وزیر امور خارجه هم به طالبان هشدار داد و گفت:«اگر لازم باشد از ابزار فشار هم برای وادار کردن هیئت حاکمه افغانستان که همراهی نخواهند کرد با اعطای حقآبه ایران استفاده خواهد شد.»حقابه ایران از هیرمند در سال 1351 در توافقی بین ایران و افغانستان تعیین شد.این توافق 60درصد از آب هیرمند را متعلق به افغانستان و 40درصد را سهم ایران تعیین کرده است.در ارتباط با این موضوع ستاره صبح با حسن بهشتی پور کارشناس مسائل خاورمیانه گفتگویی انجام داده که در ادامه می خوانید:
به نظر شما چرا طالبان از انتقال حقابه ایران استنکاف می کند؟
یک قرارداد بین ایران و طالبان در سال 1351 امضا شد که بر اساس آن افغانستان موظف است بخشی از آب هیرمند را به سمت ایران هدایت کند.این مشکل جنبه سیاسی پیدا کرده است.
اشرف غنی رئیس جمهور پیشین افغانستان صراحتا گفته بود آب در برابر نفت.اما بحث اصلی بر سر این است که آیا واقعا در شرایط فعلی حاکمان طالبان هم سیاسی برخورد می کنند و تلاش می کنند با تحریک آمریکا به ایران فشار بیاورد؟
گزارش های میدانی که به ایران میرسد نشان میدهد افغانستان هم با بحران کم آبی رو به رو است.از سوی دیگر استان سیستان و بلوچستان و زابل با بحران شدید آب مواجه است.در چنین شرایطی انتظار این است که طرف مقابل با درک شرایط موجود کمک کند آب طبق توافق توزیع شود. طالبان طی بیانیه ای در واکنش به صحبت های رئیسی منتشر کرد رسما اعلام کرده با بحران رو به رو است.ایران هم مدعی است اگر با بحران رو به رو هستید اجازه دهید هیاتی ایرانی از مناطق بالادستی هیرمند بازدید داشته باشد و بتواند بحران کم آبی را بررسی کند. به دور از این مسائل باید به دنبال راه حل بود.درگیری با افغانستان معضلی جدید ایجاد می کند که خردمندانه نیست.گره ای که با دست باز می شود را نباید با دندان باز کرد. اختلافی که ایران با افغانستان بر سر مسئله آب دارد با ترکیه هم دارد.ترکیه سد های متعددی زده است و آب ارس را کم کرده است.از سوی دیگر با عراق هم بر سر اروندرود مشکل دارد.عراق مدعی است که ایران آب اروند را تصاحب کرده و اجازه دسترسی به عراق نمی دهد. همه این موضوعات بیانگر این است که بحران آب جدی است.نه تنها ایران بلکه کشورهای دیگر هم با این مشکل رو به رو هستند.به نظر می رسد اول باید اقداماتی در داخلی انجام شود و به صورت فوری به آب منطقه سیستان و بلوچستان رسیدگی شود که در شرایط قرمز قرار دارند.سپس با کشورهایی که مشکلات آبی داریم طرح های بلند مدت مشترک ریخته شود تا به اعمال قدرت نظامی و تنش نکشد.
ارزیابی شما از عنوان ابزار فشار که توسط وزیر امور خارجه مطرح شد چیست؟چرا مردم نسبت به واکنش طالبان خشمگین شدند؟
ایران ابزارهای فشار متعدد دارد اما بحث بر سر این است که چگونه از این ابزار فشار استفاده شود.بحث مماشات با طالبان یک بحث انحرافی است.یکی از نمایندگان مجلس که به طالبان واژه نیروی اصیل منطقه را اطلاق کرده بود به معنای رویکرد کل جمهوری اسلامی نیست. آن نماینده باید بداند که طالبان هیچ اصالتی ندارد و یک نیروی وابسته است.طالبان به آمریکا و آی اس آی پاکستان وابسته است. اما نکته مهم این است که طالبان اکنون بدون اینکه ایران بخواهد یا بتواند مانع شود، حاکم شده و قدرت را در دست گرفته است.حال نه تنها ایران بلکه کشورهای جهان با یک «امر واقع» که حاکمیت طالبان باشد مواجه شده است.پرسش این است که در مقابل یک امر واقع چه باید کرد؟آیا باید با طالبان جنگید؟ پیش از این انگلیس،شوروی و آمریکا در افغانستان با طالبان جنگیدند،نتیجه چه شد؟اگر ایران هم این جنگ را آغاز کند به همان مشکلات گرفتار می شود.چنین رویکردی جز دردسر و مشکل برای ایران نخواهد داشت.اگر حتی قوه قهریه بکار گرفته شد و دوره ای آب هیرمند آزاد شود و سپس مجدد طالبان قوی شود دست به اقدامات تروریستی در مناطق مرزی با ایران می زند. این مسئله واقعیت است بنابراین باید به دنبال راه حل های مسالمت آمیز رفت.تحقیقات میدانی در افغانستان نشان میدهد مشکل خشکسالی در افغانستان هم جدی است.طالبان یک «امر واقع» در افغانستان و پذیرفته شده از سوی مردم بالجبار است. اینکه بنده می گویم باید با طالبان تعامل کرد به معنای تعامل از موضع قدرت است و نه موضع ضعف.موضع قدرت هم به معنای جنگیدن نیست.این کار شدنی است که با طالبان از موضع دوستی و قدرت وارد شد و نه موضع جنگ و ابزار قهریه.جنگیدن با یک گروه تروریستی مشکلات ایران را افزایش می دهد.
آیا تعامل به معنای به رسمیت شناختن طالبان نیست؟
خیر،زیرا ایران طالبان را به رسمیت نشناخته است.هیچ کشوری در دنیا هنوز طالبان را به رسمیت نشناخته است.اما پرسش این است که چرا این کشورها با طالبان تعامل می کنند؟زیرا در سیاست این امر را واقع گرایی می نامند.یعنی یک امر واقع شده و با آن تعامل می شود زیرا چاره ای جز تعامل وجود ندارد. نباید با مسئله طالبان احساسی برخورد کرد.آمریکا با طالبان در قطر توافق کرد و عملا پشت دولت اشرف غنی را خالی کرد و طالبان در کابل مستقر شد.همه دنیا می داند که طالبان علیه زنان ظلم می کند اما نمی توانند با این گروه وارد جنگ شوند. مدارا با طالبان از موضع قدرت به معنای مماشات نیست.ایران اهرم هایی دارد که می تواند به طالبان فشار بیاورد که جای طرح آن در رسانه نیست.مسئله آب جنبه انسانی دارد که در منطقه سیستان و بلوچستان تبدیل به ابر بحران شده است.