نظر شما در مورد لایحه دولت مبنی بر تشکیل سازمان بازرگانی چیست؟ آیا امروز زمان مناسبی برای این تفکیک است؟
در دولت نهم بود که ادغام وزارتخانهها با تصویب مجلس انجام شد. آن زمان در توجیه دلایل تشکیل وزارت صمت، مسائلی از جمله کوچک سازی و چابک سازی عنوان میشد. درحالیکه بعد از ادغام هیچ حرکتی انجام نشد که بتوان گفت آن اهداف محقق شده و دولت از این زاویه کوچک و چابک شده است.
ساختمانها همان بناها هستند و کارکنان همچنان سر جای خود فعالیت میکنند. حتی وظایف افراد ام عوض نشده و همان مسئولیتهای سابق را دارند. در حقیقت با این ادغامی که در دولت احمدی نژاد صورت گرفت تابلوها تغییر کردند! وزارت جدید؛ نسبت به قبل بزرگتر، سنگینتر و ناکارآمدتر هم شده است.
در حالیکه آنچه در آن دوران باید مورد توجه میبود، کارآمدی است که در عملکرد یک وزارتخانه اهمیت دارد. کوچک سازی و چابک سازی است که بر نتایج کار نهادی دولتی اثر میگذارد. تعداد وزارتخانه که اهمیتی ندارد. ساختار، مأموریت و عملکرد وزارتخانه مهم است.
امروز هم تا سیاست اقتصادی دولت تغییر نکند نه ادغام مفید خواهد بود و نه جداسازی دردی را دوا میکند. کشور به استراتژی اقتصادی احتیاج دارد. این وزارتخانه بعد از ادغام با همان برنامههای سابق کار کرده و نتیجه و عملکرد اش نشان میدهد، ادغام هیچ کدام از اهداف تعریف شده را محقق نکرده است. حتی میتوان گفت این ادغام به تجارت و بازرگانی ضربه زده است.
با وجود اینکه ادغام درست نبود اما امروز هم تفکیک نتیجه بخش نخواهد بود. چون کشور در شرایط سختی قرار دارد و این اقدامات زمان بر و هزینه بر است و انرژی کارهای اجرایی در این حوزه را میگیرد. در کوتاه مدت میتوان با وزرای توانمند و مدیران با تجربه از فشار مشکلات کاست.
لایحه ایجاد سازمان بازرگانی و تنظیم بازار نشان میدهد وزارت صمت در این دو حوزه ناموفق عمل کرده است. نظر شما در این رابطه چیست؟
تنظیم بازار، به درستی فهم نشده چون تنظیم بازار به معنی قیمت گذاری توسط دولت و بگیر و ببند های که به دنبال دارد نیست.
معنی تنظیم بازار در اقتصاد یعنی از میان برداشتن انحصار که استقرار همین اصل نیازمند اصلاحاتی در نگاه اقتصادی دولت است.
دولت برای شکستن انحصار باید اجازه دهد واردات براساس نیاز جامعه و توسط بخش خصوصی انجام شود.
اما دولت میخواهد خودش وارد کننده باشد و در رقابتی نابرابر خود دولت در مقام رقیب بخش خصوصی ظاهر میشود و به بخش خصوصی صدمه می زند.
دولت باید بدنه خود را کوچک و چابک کند، در نقش تاجر ظاهر نشود و تنها سیاست گذاری کند و سازمانهای اقتصادی را به بخش خصوصی واگذار کند تا عملکرد خوب بخش خصوصی بروز و ظهور پیدا کند.
پیش از این هم تلاشهایی صورت گرفت تا وزرات بازرگانی احیا شود. آیا اهمیت حوزه بازرگانی منجر به اصرار بر تفکیک شده یا عملکرو وزارت صمت در بخش بازرگانی ناموفق بود؟
بازرگانی را نباید نادیده گرفت. تولید ما به واردات مواد اولیه نیاز دارد و در ادامه زنجیره تولید، به بازار فروش احتیاج داریم. پس دو سر تولید، بازرگانی است. بدون بازرگانی و تجارت زنجیره تولید کامل نمیشود.
برای بهینه شدن فرآیند تولید و تأمین، لازم است کل زنجیره تولید در یک ساختار به شکل متمرکزباشند.
دولت باید در قدم اول مشخص کند که از این سازمان بازرگانی جدیدی که میخواهد ایجاد کند، چه توقعی دارد؟ مأموریت این نهاد چه خواهد بود؟
بدون استراتژی روشن، ادغام یا تفکیک وزارتخانهها پر هزینه است به نفع مردم و کشور تمام نمیشود.
تا زمانی که تکلیف روشن نباشد، برنامه ریزی دقیقی صورت نگیرد و مأموریتها تعریف نشده باشند؛ انتظار معجزه که هیچ، حتی نباید انتظار داشت اتفاق خوبی پشت این تصمیمات رخ دهد.
تغییرات باید با برنامه ریزی کارشناسی شده و دقیق صورت بگیرد. چه مشکلی وجود داشت که ادغام شد؟ آیا آن مشکل بعد از ادغام رفع شد؟ امروز چه مساله ای وجود دارد که خواهان تفکیک هستیم؟ آیا تفکیک میتواند پاسخگوی آن مسائل باشد؟