الف: ریشههای بحران
۱-تغیر ارزشها و تغییر نگرش بهویژه در نسلهای بعد از انقلاب رخ داده که نباید آن را نادیده گرفت، بلکه باید آن را پذیرفت.
۲-افول سرمایههای اجتماعی و کاهش اعتماد مردم به حاکمیت یک واقعیت است. حاکمیت باید آن را بپذیرد و دست به اصلاحات ساختاری بزند.
۳-عدم اجرای کامل قانون اساسی که میثاق بین مردم و حاکمیت بوده و هست یکی از عوامل شکلگیری نارضایتی و اعتراضات بوده و هست. اجرای کامل قانون اساسی رضایتمندی مردم را در پی دارد.
۴- نسل جدید شناخت متفاوتی از معرفت دینی و جهان نو نسبت به نسل قبل دارد و لازم است این واقعیت را پذیرفته و از تظاهر و ریاکاری پرهیز شود و به مطالبه جوانان و زنان توجه شود.
۵- تغییر صفات رفتاری، ارزشهای اخلاقی و اجتماعی یک واقعیت است. پذیرش شرایط نوین اجتماعی و نقش شبکههای اجتماعی به رضایتمندی کمک میکند.
۶- گسست و گسل بین نسلی در جامعه یک واقعیت است. میتوان با بهرهگیری از جامعه شناسان و روانشناسان فاصله گسستها را کاهش داد.
۷- نگرانی، ناامیدی از آینده و ناکارآمدی قوای مجریه و مقننه در رفتار و گفتار مردم دیده میشود. کارآمدی این دو قوه را میتوان با یک انتخابات آزاد و رقابتی افزایش داد.
۸- اجرای قانون اساسی، قوانین مدنی، حقوق شهروندی و پذیرش حق انتخاب آزاد برای همه سلایق فکری جامعه در انتخابات مجلس، ریاست جمهوری، خبرگان رهبری و شوراها یک ضرورت اجتنابناپذیر و مطالبه عمومی است.
۹- عدم مشارکت حداکثری مردم در انتخابات مجلس، ریاست جمهوری و ... زنگ خطر نارضایتی را به صدا درآورده است؛ بنابراین لازم است با آسیبشناسی اتفاقات گذشته، در خصوص «انتخاب کردن» و «انتخاب شدن» به مردم میدان داده شود و دایره این دو با نظریه استصوابی محدود نشود.
۱۰- جامعه بعد از انقلاب یکپارچه بود، اما اکنون جامعه دو قطبی شده و عدهای موافق نظام و عده دیگر مخالف هستند. تداوم این وضعیت میتواند مخاطرهآمیز باشد.
۱۱- ناکارآمدی در مبارزه با فساد مالی و سقوط ارزشهای اخلاقی در زیر پوست جامعه جریان دارد.
۱۲- استفاده از مدیران ضعیف، بدون تخصص و تجربه و عدم استفاده از متخصصان و شایستگان در امور کشور برای کشور و مردم مشکل ایجاد کرده است.
۱۳- کاهش نفوذ اجتماعی روحانیت و سیاسیون در بین مردم و افزایش نفوذ اسطورههای ورزشی، هنرمندان و ... جای تأمل دارد. لازم است این موضوع از نگاه جامعهشناسانه موردنقد و بررسی قرار گیرد.
۱۴- جمهوریت و اسلامیت به یک اندازه باید دیده شود، متأسفانه عدهای به دنبال تضعیف نقش جمهوریت بوده و هستند.
۱۵- حمایت از تجاوز روسیه به اوکراین، کشور را زیر فشار غرب قرار داده است، این اتفاق به زیان منافع ملی و حقوق اساسی مردم است.
۱۶- عدم احیای برجام و عدم تائید لوایح FATF جایگاه کشور را در سطح ملی و بینالمللی کاهش داده و قدرت خرید ایرانیان را تحت تأثیر قرار داده است.
ب: پیشنهادهایی برای عبور از بحران
1-اجرای کامل قانون اساسی بهویژه اصول: ۲۱، ۲۲، ۲۳، ۲۴، ۲۶، ۲۷، ۳۰، ۳۲، ۳۳، ۳۶، ۳۸ و ۴۹ و 59.
۲- توافق برد-برد با امریکا در برجام و تصویب لوایح FATF و دیگر موضوعات اختلافی با غرب و پایان دادن به خصومت دیرینه بین تهران - واشنگتن میتواند ایران را وارد نظام بینالملل کند که در پی آن رشد اقتصادی و تجاری برای کشور رخ خواهد داد.
۳-جلوگیری از تورم و افزایش نقدینگی با بهرهگیری از علم اقتصاد، تجربه مدیران کارآمد و کارشناسان مالی و پولی. سیاستگذاریهای پولی و مالی باید بهگونهای تدوین شود که قدرت ریال در برابر ارزهای خارجی تقویت شود.
۴- نظارت استصوابی در انتخابات باید حذف شود، زیرا این قانون مغایر اصل 99 قانون اساسی است که وظیفه شورای نگهبان را «نظارت» میداند نه «دخالت» در انتخابات. اصلاح ترکیب شورای نگهبان و برگزاری انتخابات آزاد و بدون فیلتر میتواند به خلق امید و نشاط در جامعه کمک کند.
۵- ورود نمایندههای واقعی مردم به مجلس که خواست و مطالبات مردم را نمایندگی کنند، یک مطالبه عمومی است. تحقق این اتفاق میتواند وحدت ملی ایجاد کند.
۶-آزادی زندانیان سیاسی و بازداشتیهای بیگناه ناآرامیهای اخیر.
۷- برگزاری تجمعات مردمی با رعایت اصل 27 قانون اساسی توسط احزاب و مردم و تضمین امنیت آنها توسط وزارت کشور.
۸-احترام و دلجویی از قهرمانان ورزشی، هنرمندان موردعلاقه و احترام مردم و به رسمیت شناختن نقش آنها در مسائل اجتماعی، سیاسی و فرهنگی.
۹-احترام به اقوام ایرانی از طریق گفتمان و مشارکت دادن آنها در اداره کشور با رعایت اصل 19 قانون اساسی یک مطالبه بهحق است.
۱۰- عدم ورود لباس شخصیها به دانشگاهها و اعتراضات قانونی و به رسمیت شناختن حق اعتراض.
۱۱- رسانه ملی بر اساس اصل 175 قانون اساسی باید آزادی و نشر افکار را با رعایت موازین اسلامی و مصالح کشور برای همه تأمین و تضمین کند. وقتی این اصل میگوید که رسانه ملی باید در اختیار همه سلایق فکری جامعه باشد، بنابراین لازم است همه افراد بتوانند از صداوسیما استفاده و نقطه نظرات خود را درباره مسائل کشور بیان کنند نه اینکه یک جناح یا گروه بتوانند از رسانه ملی استفاده کنند و گروههای دیگر از آن محروم باشند.
۱2-دلجویی و جلب رضایت خانواده کشتهشدگان ماههای گذشته و مصدومان.
۱3-تغییر وزرا و مدیران غیرمتخصص و تیم اقتصادی و جایگزین کردن افراد صالح، صاحب فن و متخصص بهجای آنها.
۱4-اعلام عفو عمومی و آشتی ملی میتواند از یکسو انسجام ملی را فراهم کند و از سوی دیگر نارضایتیها را کاهش دهد. پس از چهار دهه از پیروزی انقلاب، اعلام عفو عمومی به نفع مردم و کشور خواهد بود.
۱5-ضرورت کاهش مالیات کسبوکارهای کوچک و متوسط، حقوقبگیران و دریافت مالیات زیاد از ثروتمندان جامعه.
16-برگزاری همهپرسی در موضوعات اختلافی مثل روابط خارجی، نظریه استصوابی، حقوق زنان، توازن در روابط خارجی بین شرق و غرب، برجام، FATF، شیوه برخورد با بدحجابی و ... با بهرهگیری از اصل 59 قانون اساسی.
شرکتکنندگان در بحثها نقطهنظرها و مطالب خود را با بهرهگیری از اصل هشتم قانون اساسی که امربهمعروف و نهی از منکر را وظیفه همگانی میداند و همچنین روایت «النصیحة لائمة المسلمین» باهدف اصلاح امور و خیرخواهی بیان کردهاند که گزیدهای از آن در این نوشتار آمده است.