چرا آمار های اعلام شده توسط بانک مرکزی و مرکز آمار ایران متفاوت از یکدیگر است؟
تفاوت در آمار ها برای ما مساله ای قدیمی است و متاسفانه همیشه این چالش وجود داشت. مرتبا از ما پرسیده می شود که آمار تورم کدام مرجع درست است؟
عمده علت تفاوت در آمار های بانک مرکزی و آمار مرکز آمار ایران، تفاوت در سال پایه است. همچنین یکی از این دو مرجع شاخص های شهری را در نظر می گیرد و دیگری شاخص های شهری و روستایی را با هم و توامان در نظر می گیرد. این تفاوت در شاخص ها و تفاوت در مدل های آماری دو نتیجه متفاوت حاصل می کند و خروجی آمار های بانک مرکزی و مرکز آمار ایران متفاوت از هم است. من در این اختلاف، شاخص سازی نمی بینم و بیشترین اشکال را در انتخاب دو مدل برای محاسبه یک موضوع، یعنی تورم می بینم.
کدام نهاد مرجع رسمی اعلام آمار های مربوط به تورم کشور است؟
شخص رییس جمهور داده های مرکز آمار ایران را شاخص رسمی امار کشور معرفی می کند ولی به نظر من قابلیت تولید آمار در بانک مرکزی از نظر قدمت، امکانات و دسترسی به اطلاعات و داده ها بیش از مرکز آمار است.
مرکز آمار شاخص های عمومی را تولید می کند و ماموریت دارد راجع به تمامی موضوعات فعالیت های آماری داشته باشد ولی بانک مرکزی شاخص های پولی را تولید می کند.
داده های مربوط به شاخص های پولی در بانک مرکزی است. شاخص های پولی منجر به تورم می شوند و بانک مرکزی آمار و اطلاعات بروزی دارد از این رو باید آمار تولید شده توسط بانک مرکزی در این حوزه قابل اتکا باشد.
با توجه به اینکه عرصه تصمیم سازی متکی به آمار است آیا تفاوت های آماری در دو مرکز اصلی تهیه آمار در نهایت منجر به سیاست گذاری های غلط می شود یا خیر؟
اگر اختلاف در آمار ها دو سه واحد اختلاف در نرخ تورم باشد نه مشکلی ایجاد نمی شود. چه تورم ما 30درصد باشد و چه 35درصد هیچ تاثیری در سیاست گذاری نخواهد داشت.
وقتی تورم از ارقام تک رقمی خارج شده و در حوزه ارقام دو رقمی رکورد زده است نباید به اختلافات دو سه واحدی توجه کرد. امروز مساله اقتصاد این است که آب که از سر گذشت چه یک وجب چه صد وجب!
شاخص های کلی اقتصاد در وضعیت مطلوبی قرار ندارند. میانگین تورم چه عدد 35درصد باشد و چه 30درصد باشد، برای مردم فرقی نمی کند. در برابر آنچه که سفره خانوار نشان می دهد، فرقی ندارد تورم نقطه به نقطه 40درصد باشد یا 45درصد باشد!
عمق فاجعه در اقتصاد کلان کشور بسیار عمیقتر از این اشکالات جزئی در حوزه آمار گیری و در بین دو دستگاه متولی اندازه گیری شاخص های پولی است.
این نکته تنها برای محققین مورد توجه خواهد بود. ولی تغییر تا چند واحد تک رقمی آن هم در آمار بر زندگی و سفره مردم نمودی واقعی نخواهد داشت نه با 5 واحد بالابردن آمار تورم سفره ها خالی می شود و نه با 5 واحد کمتر کردن نرخ تورم، بوی بهبودی از اوضاع شنیده می شود. تا سفره ها در برابر مردم نمایان است، جامعه اطلاعات منتشر شده به ویزه شاخص های رشد یافته را قبول نخواهند کرد. مردم می گویند قیمت مرغ سال گذشته کیلویی 20 هزار تومان بود و امروز به قیمت کیلویی 60 هزار تومان خریداری می شود. پس تورم 40درصد نیست و شاخص بهبود پیدا نکرده چون قیمت مرغ امروز سه برابر سال گذشته شده است. بین واژه گرانی و تورم تفاوت وجود دارد ولی مردم آن چه را که در زندگی خود حس می کنند باور خواهند کرد و نه مرکز آمار و نه بانک مرکزی نمی تواند با انتشار اعداد و ارقام حس مردم از وضعیت زندگی واقعی شان را تغییر دهند.
دقت کنید که تورم 43درصد دهک های پر درآمد، در دهک های کم درآمد به تورم 53درصد می رسد. ضمن اینکه افراد در دهک های پایین مسکن و خودرو ندارند، شغل مناسبی ندارند، مشکلات، آسیب ها و بیماری ها در این دهک ها بیشتر است. از این نگاه حتی نمی توان گفت تورم برای این دهکها 53درصد است. تورم در دهک های پایین سقف ندارد. نرخ های تورم که توسط مرکز آمار یا بانک مرکزی منتشر می شوند برای این اقشار معنایی ندارد و متاسفانه امروز این دهک ها تنها جمعیتی حاشیه نشین و یا قشری تحت پوشش مراکز خاص نیستند، تعداد افراد زیر خط فقر در کشورمان به اندازه کل جمعیت برخی از کشور های دنیا است. امروز دیگر نباید از دهک ها حرف بزنیم، بلکه باید صدک ها را حساب کنیم و برایشان برنامه داشته باشیم. چون فاصله تورم واقعی در زندگی اقشار مختلف و به ویژه در اقشار دهک های اول و دهک هیا دهم که در دو سر این طیف قرار دارند، بسیار زیاد شده است.