سینا لطیفپور- پژوهشگر و مدرس موسیقی
Sinalp2001@yahoo.com
موسیقی «جز» به عنوان نخستین فرم هنری پدید آمده در ایالاتمتحده نامیده میشود. به اعتقادی، کلمه جز یا جاز از عبارت جَسم (jasm) سرچشمه گرفته که به معنای روحیه و انرژی است که در آخرین دهههای قرن هجدهم به کار میرفت. برای اولین بار این عبارت در سال 1916 میلادی توسط «یوبی بلیک» وارد ادبیات موسیقی جهان شد.
موسیقی «جز» تأثیرات عمیقی بر روی فرهنگ موسیقیایی ملل مختلف جهان گذاشته و پایهگذار رشد بسیاری از سبکهای موسیقی در نقاط مختلف جهان بوده است. شکوفا شدن این موسیقی در آمریکا در نخستین سالهای قرن ۲۰ در شهر نیواورلئان واقع در دهانه رود میسیسیپی اتفاق افتاد. درواقع این شهر، نقش مهمی در وسعت این ژانر از موسیقی ایفا کرده است.
موسیقی «جز» سبکی پیچیده در موسیقی بهحساب میآید و توسط هنرمندانی با آرمانهایی ساخته شده که در نهایت به یک زیبایی پیروزمندانه از رنج و ظلم منجر شده است. این سبک از هنر موسیقی بعدها و طی گذشت سالها با نوآوریها و شاخههای جدید توسعه زیادی پیدا کرد.
سبک جز را میتوان با نوتهای نوسان دار، استفاده از «ندا و پاسخ»، پلی ریتم، سنکپ و ضد ضرب، تغییرات داینامیکی وسیع و بداههنوازی معرفی کرد. بداههنوازی یا IMPROVISE یک عنصر کلیدی برای این نوع موسیقی محسوب میشود. این انعطافپذیری و فضای دارای خلاقیت یکی از دلایل محبوبیت گسترده آن به ویژه در میان نوازندگان است. با گسترش موسیقی «جز» در سرتاسر جهان در اوایل قرن بیستم، فرهنگهای ملی، منطقهای و محلی به اشکالی از این موسیقی تأثیر گرفتند که منجر به ایجاد سبکها و زیر ژانرهای مختلفی شد.
ارزش و اهمیت این سبک از موسیقی به حدی است که سازمان یونسکو از سال 2011 میلادی 30 آوریل را به عنوان «روز جهانی جز» برای افزایش آگاهی از این موسیقی به عنوان ابزار صلح، وحدت جهانی، اعلام کرده است.
با توجه به اینکه این موسیقی، سبکی آزاد و رها از قواعد دست و پاگیر بهحساب میآید، در طول سالهای گذشته، تغییرات زیادی در نحوه ساخت و اجرای آن صورت گرفته است. به همین دلیل نیز امروزه بعد از گذشت سالها شاهد هستیم که از پیوند درخت پر بار این موسیقی با سایر سبکها، زیرمجموعههای زیادی به وجود آمده است.
یکی از سبکهای جاز به نام «جاز نیو اورلئان» که گاهی به نام دیسکیلند نیز شناخته میشد، آغازکننده ارتباط موسیقی جز و بلوز بوده است. این نوع موسیقی با داشتن جذابیتهای سبک بلوز و تغییرات در موسیقی محلی اروپا، در دهههای 1940 و 1950 میلادی توانست پایهگذار توسعه جز مدرن باشد. در این موسیقی سازهای بادی نقش اساسی دارند و در آغاز پیدایش این ژانر فقط از این سازها استفاده میشد؛ اما بهتدریج سازهای دیگری هم روی کار آمد.
موسیقی «جز» میتواند احساسات زیادی از غم عمیق تا شادی عظیم را بازگو کند، چراکه با نوای آزادیخواهی به وجود آمده است، نوایی که روایتگر اعتراض افرادی بوده که به خاطر رنگ پوستشان مورد رفتاری ناعادلانه قرار میگرفتند.
موزیسینهای این ژانر، اهمیت و ارزش زیادی برای حفظ فردیت خود قائل هستند. به همین دلیل است که شما میتوانید اجرای متفاوت از یک ترانه و آهنگ واحد از نوازندههای مختلف را بشنوید، چراکه هر خواننده یا نوازنده تمایل دارد ویژگیهای شخصی خود را در اجرای این هنر داشته باشد؛ بنابراین موسیقی جز این توانایی را دارد تا یک ملودی یا ترانه آشنا را به یک تجربه جدید و منحصربهفرد تبدیل کند. به همین دلایل موسیقی جز را یک فرم عالی از هنر میدانند. «سیدنی بکت» یکی از مهمترین نوازندههای کلارینت و ساکسوفون در سبک نیواررلئان گفته من زندگی خود را مینوازم. «چارلی پارکر» دیگر هنرمند این موسیقی هم اشاره کرده که موسیقی تجربه شخصی شماست، از افکار شما قوت و نیرو میگیرد و با دانش و حکمت شما به یک هنر قابلارائه تبدیل میشود.