ستاره صبح آنلاین- تفاوت روزنامهنگاران، نویسندگان، تحلیلگران و کنشگران با دیگران در این است که این گروه رسالت اطلاعرسانی، روشنگری و دفاع از حقوق عموم بهویژه فرودستان جامعه را بر شانههای خود حس میکنند و رویدادهای خرد و کلان جامعه را تجزیه، تحلیل و تفسیر میکنند و درعینحال راهکار هم ارائه میدهند. رفتار دولت سیزدهم بهگونهای است که نیاز به نقد دارد؛ دراینارتباط نویسنده در این نوشتار به چند مورد اشاره میکند.
- معاون اول رئیسجمهور (محمد مخبر) که پیشازاین ریاست ستاد فرمان امام را عهدهدار بود، در اردیبهشتماه وعده داده بود که تا مرداد و شهریور 1400 به ترتیب 20 و 50 میلیون واکسن داخلی تولید و توزیع خواهد شد. پرسش این است اکنونکه مرداد تمام شده و در نیمه شهریور هستیم، 70 میلیون واکسن که او وعده داده بود، چه شد؟ وی همچنین وعده داده بود که خط سوم تولید واکسن برکت تا پایان مردادماه راهاندازی میشود که میتواند هفتهای ۶ میلیون دوز واکسن تولید کند. پرسش این است که آیا بهتر نبود بهجای وعده توخالی دادن و هزینه کردن برای تولید واکسن داخلی، واکسن خارجی در حجم گسترده وارد میشد تا جان مردم حفظ شود؟ و وقتی همه مردم واکسینه شدند، آنگاه ساخت واکسن تولید داخلی در دستور قرار میگرفت. وقتی او به وعدههای تولید واکسن عمل نکرد چگونه میتوان وعدههای او برای بهبود امور را باور کرد؟
2- وزیر بهداشت که واژه پروتکل را اشتباه تلفظ کرده و پیشازاین هم با واردات واکسن خارجی به کشور مخالف بود، چطور اکنون میگوید با واردات واکسن، همه مردم تا بهمنماه واکسینه خواهند شد؟ سیاست شل کن و سفت کن در ارتباط با کرونا در 18 ماه گذشته فاجعه انسانی خلق کرده که یک دلیل آن بیارادگی و عمل نکردن وزیر بهداشت به سوگند پزشکیاش در ارتباط با حفظ جان مردم و امید بستن به تولید واکسن داخلی بوده که تاکنون بهجایی نرسیده است. وزیر بهداشت دولت مردمی، سعید نمکی وزیر پیشین بهداشت را شهید زنده نامیده است. پرسش این است که باوجود فوت بیش از 106 هزار ایرانی براثر کرونا در دوره وزارت نمکی، آیا اکنون باید به او چنین عنوانی داد یا باید او و همکارانش درباره آنچه انجام دادهاند، پاسخگو باشند و مجازات شوند؟
3-سخنان و رفتار امیر عبداللهیان وزیر امور خارجه در اجلاس بغداد باعث وهن دیپلماسی شد. او به زبان عربی سخنرانی کرد درحالیکه به این زبان تسلط کامل نداشت. همچنین در جایگاهی ایستاد که نباید میایستاد و از همه مهمتر به نخستوزیر عراق که در دعوتنامه و ... از واژه جعلی خلیج یا خلیج عربی استفاده کرده بود، اعتراضی نکرد. بدون تردید اگر محمدجواد ظریف بهجای او بود، اعتراض و جلسه را ترک میکرد.
4- رئیسجمهور، محمد اسلامی دانشآموخته مهندسی راه و ساختمان از آمریکا را به سمت رئیس سازمان انرژی اتمی منصوب کرد. این در حالی است که پیشازاین علیاکبر صالحی که دانشآموخته دانشگاه آمریکایی بیروت (AUB) و موسسه فناوری ماساچوستMIT) ) در رشتههای فیزیک هستهای و مهندسی هستهای است و تسلط کامل به زبانهای عربی، اسپانیولی و انگلیسی دارد و به عبارتی میتوان گفت که یک دانشمند هستهای به شمار میرود، عهدهدار سازمان انرژی اتمی بوده است. پرسش این است که چرا بهجای یک دانشمند هستهای، یک مهندس راه و ساختمان برای این سمت انتخاب شده است؟ وقتی کارهای مهم به افراد غیرمتخصص داده میشود، نهتنها نتیجه مثبتی ندارد، بلکه نتیجه منفی نیز به بار میآورد که هزینه آن را مردم باید بپردازند. یکی از دلایل بدتر شدن وضع معیشت مردم، برخی انتصابات غیرتخصصی در چهار دهه گذشته بوده که دود آن به چشم ملت رفته است.
5-رئیسجمهور فردی را بهعنوان معاون اقتصادی برگزیده که در یادداشتی عنوان کرده بود که «اگر بهجای حذف چهار صفر، هفت صفر از پول ملیمان کم کنیم، بدون هیچ تلاشی صاحب یکی از باارزشترین پولهای ملی در جهان میشویم ...» واقعاً این حرف عجیب و حیرتانگیز است، زیرا اگر حقوق ماهیانه فردی 70 میلیون ریال (7 میلیون تومان) باشد و به پیشنهاد محسن رضایی 7 صفر آن حذف شود، چنین فردی حقوق ماهیانهاش 7 تومان خواهد شد. پرسش این است که او چگونه میتواند با این 7 تومان نان، شیر و ... بخرد؟
6- رحمانی فضلی وزیر پیشین کشور به دو دلیل از امضای حکم علیرضا زاکانی بهعنوان شهردار تهران خودداری کرد؛ یکی نداشتن 9 سال سابقه مرتبط با امور شهری و دیگری مرتبط نبودن رشته تحصیلیاش با امور شهری. سازمان بازرسی کل کشور هم انتصاب زاکانی بهعنوان شهردار تهران را مغایر قانون دانست؛ اما وزیر کشور دولت مردمی در روزهای گذشته حکم شهرداری زاکانی را که دانشآموخته پزشکی هسته است، برای شهرداری تهران تأیید کرد. پرسش این است که آیا درست است که ضوابط و مقررات به خاطر یک فرد زیر پا گذاشته شود یا تغییر کند و گفتنیهای دیگر؟
نویسنده بر این باور است که عدم رعایت قانون و غیرتخصصی شدن سمتهایی که نیاز به تخصص ویژه داشته و دارد، نتیجهاش این شده که امروز مردم ایران با فاجعه کرونا، تورم، گرانی، سقوط بیسابقه ارزش پول ملی، افزایش ناهنجاری، از بین رفتن سرمایه اجتماعی، پایین آمدن سطح رفاه و قدرت خرید مواجه شدهاند. صاحب این قلم بر این باور است که دولت مردمی با اقدامات و تصمیمگیریهایی که در روزهای اول کار خود داشته، اگر بخواهد در آینده نیز چنین کند نهتنها موفقیت به دست نخواهد آورد، بلکه بر مشکلات انباشته شده کنونی که از دولتهای قبل برجا مانده است، افزوده خواهد شد. متأسفانه تاوان عدم رعایت قانون و عدم استفاده از متخصصان در اداره کشور را مردم باید بپردازند. این نوشتار را با یک بیت از حافظ به پایان میبرم.
بیپیر مرو تو در خرابات / هرچند سکندر جهانی