لیلی گلستان گفت: نوشتن برای کودکان فقط روایت یک داستان نیست، بلکه باید از طریق داستان، پیامهای مهمی را منتقل کرد که معمولاً پیامها به راحتی به کودکان نمیرسد. این کار نیازمند تخصص است؛ اما متأسفانه این تخصص به اندازه کافی در کشور ما جدی گرفته نمیشود. ما بهشدت به نویسندگان متخصص در حوزه کودک نیاز داریم و این خلأ در ادبیات ما احساس میشود.
لیلی گلستان، نویسنده و مترجم باسابقه کودک و نوجوان، در گفتوگو با خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، با نگاهی به سال ۱۴۰۴، این سال را همچون فصلی تازه در کتاب کودک و نوجوان توصیف کرد. او با اشاره به تلاشهای خود در سال گذشته برای انتشار آثار ارزشمند در نشر گهگاه (فیل) گفت: در حوزه کتاب کودک، سال گذشته بسیار تلاش کردم. به کوشش نشر گهگاه، کتابهای فوقالعادهای منتشر شد که ۱۰ عنوان آن متعلق به من بود و سایر آثار نیز از نویسندگان دیگر که خوشبختانه این کتابهای این مجموعه با استقبال زیادی مواجه شدند. امیدوارم این رویه در سایر انتشارات هم ادامه پیدا کند و به کودکان بیشتر اهمیت داده شود؛ چرا که همین کودکان بزرگان آینده ما خواهند بود. باید بچهها را به خواندن تشویق کنیم، زیرا حتی در میان خانوادههایشان هم آشنایی با مطالعه چندان جدی گرفته نمیشود. برخی از والدین حتی روزنامه هم نمیخوانند و بنابراین کودک با خواندن آشنا نمیشود. به همین دلیل، امیدوارم ناشران دیگر نیز اگر بخش کودک ندارند، حتماً این بخش را ایجاد کنند و به آن اهمیت بسیار بدهند.
گلستان درباره تغییرات ضروری در دنیای کتاب کودک و نوجوان، تأکید کرد که نویسندگان این حوزه باید نیازهای واقعی کودکان را بشناسند و گفت: نویسندگانی که برای بچهها مینویسند باید بدانند که کودکان به چه چیزهایی نیاز دارند و همان را بنویسند. نوشتن برای کودکان فقط روایت یک داستان نیست، بلکه باید از طریق داستان، پیامهای مهمی را منتقل کرد که معمولاً پیامها به راحتی به کودکان نمیرسد.
این کار نیازمند تخصص است؛ اما متأسفانه این تخصص به اندازه کافی در کشور ما جدی گرفته نمیشود. ما بهشدت به نویسندگان متخصص در حوزه کودک نیاز داریم و این خلأ در ادبیات ما احساس میشود.
چرا ادبیات کودک ایران در جوایز جهانی موفق نیست؟
گلستان در پاسخ به این پرسش که از دیدگاه او چرا آثار کودک و نوجوان ایران در جوایز جهانی نامزد میشوند اما موفق به کسب جایزه نمیشوند، گفت: یکی از بزرگترین مشکلات ادبیات ما این است که کتابهایمان به زبانهای دیگر ترجمه نمیشوند. این یک ضعف اساسی است که بارها درباره آن صحبت کردهام. در سراسر دنیا، نهادهایی برای معرفی و ترجمه آثار ملی به سایر زبانها وجود دارند، اما ما در ایران چنین ساختاری نداریم. این وظیفهای است که متأسفانه تاکنون توجهی به آن نشده است.
نویسندگانی مانند محمود دولتآبادی، احمد محمود یا هوشنگ گلشیری، آثاری دارند که میتوانند در سطح جهانی مطرح شوند و نوبل بگیرند. اگر اورهان پاموک یا نجیب محفوظ جوایز بینالمللی میگیرند، فقط به این دلیل نیست که نویسندگان خوبی هستند؛ بلکه بخشی از آن به این خاطر است که آثارشان ترجمه و به دنیا معرفی شده است. متأسفانه، دنیا از ادبیات ایران بیخبر است، چه در حوزه کودک و نوجوان و چه در ادبیات بزرگسال. این در حالی است که ما کتابهای بسیار ارزشمندی، هم از نظر محتوا و هم از نظر تصویرگری، داریم که میتوانند در سطح جهانی مطرح شوند.
کتابفروشیها به کتابخوانهای حرفهای نیاز دارند
گلستان در پاسخ به این پرسش که اگر کودکی در سال ۱۴۰۴ برای نخستین بار وارد یک کتابخانه یا کتابفروشی شود، چه کتابی را به او پیشنهاد میکند، گفت: پیش از معرفی کتاب، باید به این موضوع توجه کنیم که کسی که کتاب میفروشد، خودش کتابخوان باشد؛ اما متأسفانه در بسیاری از کتابفروشیها اینطور نیست. ما به کتابفروشهای متخصص و آشنا به حوزه کتاب نیاز داریم تا بدانند چه کتابی را باید به خوانندهای که میخواهد با عشق کتابی بخرد معرفی کنند؛ اما بسیاری از آنها دانش و تخصص لازم را ندارند و حتی خود کتابخوان هم نیستند. این موضوع فقط محدود به کتابفروشیها نیست؛ در گالریهای هنری هم چنین مشکلی را میبینیم. برخی حتی تفاوت سبکهای هنری را نمیدانند، اما گالریدار شدهاند!
به هر حال، انتخاب کتاب برای کودک موضوع بسیار مهمی است. ما در ایران کتابهای فوقالعادهای برای کودکان داریم؛ از جمله آثار منتشرشده در کانون پرورش فکری که کیفیت بالایی دارند.