حشمت الله فلاحت پیشه گفت: «تحولات چند ماه اخیر، نشان دهنده مظلومیت منافع ملی کشور در بازیهای جناحی است. از زمانی که ترامپ به عنوان رئیس جمهور آمریکا رای آورده است، هنوز یک کلمه درباره ایران صحبت نکرده است. اما در ایران همه تحلیلهای سیاسی به گمانه زنی سیاست خارجی ترامپ در قبال ایران، ربط دارد. حتی قبل از این که طرحی از سوی آمریکاییها مطرح شود، داخل ایران، عدهای شروع به امتیازدهی کردند. به هر حال بعد از چند دوره رکود انتخاباتی در ایران، یک انتخابات با شور نسبی در ایران شکل گرفت که حاصل آن، انتخاب آقای پزشکیان بود و مهمترین خواسته مردم ایران نیز پایان دادن به تنشها و پرداختن به درون بود، اما دیدیم که جناحهای سیاسی، آقای پزشکیان را مجبور کردند که کل انرژی انتخاباتی مردم را در خدمت جریانات رقیب قرار دهد و عملا میبینیم که انگار هیچ اتفاق یا خواست تغییری در ایران شکل نگرفته و انرژی انتخاباتی که همه کشورها از آن برای پیشبرد منافع ملی خود استفاده میکنند در ایران هدر رفت.»
تحلیل واقعگرایانه
وی افزود: «در حال حاضر میبینیم که متاسفانه مسئولان سیاست خارجی کمی دیر متوجه شدند که یکی از اشتباهات آنان این بوده که به جای توجه به تحلیلهای واقع گرایانه، دنباله برخی بلوفها و سخنرانیها را گرفته اند و نتیجه هم این شده که ایران برخی از ابزارهای خود را از دست داده است و مثال آن هم همین قطعنامه اخیر شورای حکام است. تفسیر کلی قطعنامه شورای حکام علیه ایران این بود که اگر تا به حال، ایران، در صورت پذیرش بازرسیهای برجامی و رقیق سازی سوخت خود یا تعلیق بخشی از برنامه هستهای خود، میتوانست بخش عمدهای از تحریمها را حذف کند، اما اکنون، متاسفانه همه این کارها را از ایران در قطعنامه میخواهند، بدون این که مابه ازایی ارائه کنند و این، از دید من نشان دهنده شکست منافع ملی در یک بازی جناحی است. بعد از این موضوع بود که ایران و اروپا به سمت مذاکرات تازه حرکت کردند که از دید من بازگشت به «خان اول بازی مار و پله»، است؛ خانی که بارها با زحمت طی شده و از تعلیق منافع ملی، پلههایی برای افراد کاسب و سودجو شکل گرفته است. متاسفانه هر وقت کشور وارد مرحله نتیجه گیری شده، در دام مارها افتاده است. درواقع منافع ملی در دام مارهایی افتاده است که اکنون افعی شده اند. افرادی که باعث شکست مذاکرات احیای برجام شده اند، آسیبهایی جدی به کشور وارد کرده اند و بعد از صدها میلیارد دلار ضرر ناشی از تحریم، اکنون، دوباره به خان اول برگشته ایم.» در دور فعلی مذاکرات، ایران به دنبال رفع دغدغههای اروپا است
رفع دغدغه های اروپا
این تحلیلگر ارشد سیاست خارجی در ادامه گفت: «موضوع اساسی مذاکراتی که باید در ژنو مطرح شود، رفع دغدغههای طرف اروپایی است، نه رفع دغدغههای طرف ایرانی. حداقل دور نخست مذاکرات، مذاکراتی است که هیئت ایرانی مجبور است، دغدغههای طرف اروپایی در مسائلی مثل اوکراین، مسائل منطقهای و موضوع هستهای را رفع کند. اگر این گام به شکل موفقیت آمیز حل شود، امکان این که طرفین در مسیر مذاکراتی دیگری قرار بگیرند وجود دارد. به ویژه در مورد مسئله اوکراین، به حدی درباره نقش ایران اغراق شده است که عملاً کشورهای اروپایی، موضوع هستهای را تحت الشعاع جنگ اوکراین قرار داده اند. کاری که ایران باید در طول ۳ سال گذشته انجام میداد و در این زمینه شفاف سازی انجام میداد، رخ نداد و اکنون عملاً هیئت ایرانی در گام نخست مجبور شده که به مذاکرهای یک جانبه تن بدهد.»
ساخت بمب سودی ندارد
وی افزود: «تجربه سالهای اخیر نشان داده که شعارهای تند و طرح مسائلی مثل رسیدن به بمب هستهای نه تنها سودی برای کشور نداشته، بلکه فضای دیپلماسی را به ضرر ایران، تنگتر کرده است. افرادی که در ایران روی هوا شعار میدهند، در خارج از کشور یک دیپلماسی یک جانبه را به مسئولان کشور تحمیل کرده اند، به شکلی که در گام اول، نمایندگان وزارت خارجه، فقط باید در خصوص بلوفهای پیشین، روشنگری کنند و این یکی از آفات سیاست خارجی است که دولتهایی که به اسم تغییر در سیاست خارجی سر کار میآیند، در نهایت مرعوب جریاناتی میشوند که در سیاست خارجی فقط شعار میدهند و هزینه شعارهای آنان از منافع ملی داده میشود و در نتیجه مذاکرات پیش رو، یکی از انفعالیترین مذاکراتی خواهد بود که در تاریخ چند سال اخیر، ایران انجام داده است. در این مذاکرات، این ایران است که به دنبال رفع دغدغههای اروپا است نه این که آنها به فکر رفع دغدغههای ایران باشند. در مرحله بعدی ایران و اروپا در بهترین حالت میتوانند به شرایط زمان خروج ترامپ از برجام برگردند، که پس از آن بازیگر اصلی وارد عمل میشود که ترامپ و تیم سیاست خارجی جدید ایالات متحده است.»
فرارو