ستاره صبح، فائزه صدر: انتشار فیلمی از برخورد فیزیکی خشن مامور مرد نیروی انتظامی با زنی جوان، به تردید ها از اثر بخشی طرح نور دامن زده است. این فیلم و تصاویر مشابهی که فضای مجازی را در نوردیده به وضوح نشان می دهند که سوار کردن زنان و دختران به خودرو های نیروی انتظامی در عموم موارد با خشونت و به شکلی اهانت آمیز انجام می شود. سوال این است که چرا متولیان امر، در تدوین طرح های مربوط به حجاب، از تجربه 1401 درس نمی گیرند؟ ستاره صبح برای بررسی این موضوع گفت و گویی با علیرضا شریفی یزدی داشت که در ادامه می خوانید:
آیا مامورین انتظامی در اجرای طرح هایی نظیر طرح نور به وظیفه تعریف شده خود عمل می کنند یا می توان گفت برخورد خشن با زنان و دختران در جریان این ماموریت ها، غلبه هیجانات و رفتار های شخصی در محدوده مسئولیت شغلی است؟
اگر به صورت خرد به ماجرا نگاه کنیم کسی که به عنوان مامور نیروی انتظامی مسئولیتی بر عهده دارد مثل بسیاری از شهروندان پر است از انواع و اقسام عقده های فردی، فشار های اجتماعی، مشکلات خانوادگی و مسائل اقتصادی و بسیاری از مسائل دیگر که به طور عینی در وظیفه ای که بر عهده او گذاشته شده نمود پیدا می کند.
وقتی شهرداری می خواهد برای ماشین حمل زباله راننده استخدام کند از متقاضیان آزمونی می گیرد و مصاحبه ای شغلی وجود دارد تا ببینند آیا این فرد برای این شغل گزینه مناسبی است یا نه؟! متاسفانه برای مشاغل حساس و در بین آن ها برای کار های حساس تر چنین فیلتری قرار نداده ایم. برخی از مشاغل به گزینش روانی نیاز دارد.
برای جذب مامورین نیروی انتظامی باید غربالگری روانی انجام شوند. زمانی پلیس به دنبال دزد، قاچاقچی، خرابکار یا... می رود، اگرچه در همین ماموریت ها نیز باید حقوق متهم حفظ شود ولی این موارد با ماموریت تذکر حجاب فرق دارند. شهروندان عادی در ردیف اشرار و افراد مسلح نیستند.
چون این ماموران غربالگری روانی نمی شوند می توان پیش بینی کرد که در میان آن ها کسنی هستند که با اندک تحریکی بر می آشوبند و به هم می ریزند. خلق شدن این صحنه های نازیبا در روز های اخیر به دلیل عدم وجود غربالگری است فردی که عصبی، پرخاشگر یا خشونت طلب است نباید در چنین موقعیتی قرار بگیرد و اختیارات یک مامور انتظامی را داشته باشد. مساله بعدی این است که این افراد توجیه نشده اند. باید مقام مافوق به ماموران خود دستور بدهد که در این ماموریت، مامور حق زدن کسی را ندارند و نباید با زنان و دختران برخورد فیزیکی داشته باشند.
نتایج اجرای طرح نور یا پرداختن به هر موضوع فرهنگی، تربیتی و مذهبی دیگری با اعمال چنین درجه ای از خشونت به کجا خواهد انجامید؟
بخشی از این خشونت به نظام تربیتی بلند مدت ما بر می گردد. سابق بر این در نظام تربیتی کتک زدن یکی از ابزار های شناخته شده برای تربیت کودکان بود و متاسفانه امروز هم در برخی از خانواده ها و برخی از مناطق کشور این شیوه تربیتی غلط رایج است.
از سویی خشونت علیه زنان در ایران غیر قابل انکار است. از ابتدای سال تاکنون 25 زن توسط وابستگان درجه یک خود کشته شده اند. نظام آموزش و پرورش ما خشونت را از ساختار خود نزدوده است. ریشه های خشونت در جامعه وجود دارد و متاسفانه خشونت، خشونت می آورد. رفتار های خشن بازتولید می شوند.
بستر رسیدگی به موضوع حجاب کجاست؟ خانواده، مدرسه و حاکمیت در این مقوله چه جایگاهی دارند؟
حجاب موضوعی اعتقادی و فرهنگی است. یک بعد حجاب به مباحث اعتقادی و مذهبی بر می گردد و گفت و گو در مورد آن تخصص علما است. حجاب اصلی دینی است اما اجباری بودن یا نبود این اصل، موضوعی است که علما صلاحیت بحث در مورد آن را دارند بین این گروه در این خصوص اختلاف نظر زیاد است.
از بعد حقوقی اگر قانونی پشتوانه عمومی نداشته باشد و بخش بزرگی از جامعه آن قانون را نپذیرند و یا در مقابل آن موضع داشته باشند، محکوم به شکست است. چنین قانونی در مقابل پدیده اخلاق قرار می گیرد.
از بعد روانشناسی اجتماعی، هر پدیده ای که بخواهیم آن را با قاعده مجازات انتقال دهیم، تاثیر مثبتی در نگرش فرد ایجاد نخواهد کرد.
مطالعات متعددی در روانشناسی اجتماعی به ما نشان می دهد که وقتی برای تغییر نگرش افراد از قاعده مجازات استفاده می کنیم نه تنها نتیجه به دست آمده اثر مثبتی به جا نمی گذارد، بلکه اثر منفی را بیشتر می کند.
از بعد جامعه شناسی وقتی هدفی تعیین می شود باید وسیله مناسب برای رسیدن به آن هدف نیز تعریف شود. ابزار و وسیله ای که برای رسیدن به هدف ساماندهی حجاب از آن بهره می گیریم، ما را به مقصود نمی رساند.
ضمن اینکه اجرای طرح حجاب و بازگشت گشت ارشاد فاصله بین دولتمردان، سیاستگذاران، برنامه ریزان و مدیران را با بدنه جامعه بیشتر می کند. یعنی باعث کاهش اعتماد عمومی جامعه نسبت به حاکمیت می شود.
استفاده از ابزار زور و خشونت که شاهد آن هستیم باعث جری شدن مردم می شود. حجاب برای بسیاری از شهروندان بخشی عادی از سبک زندگی آن ها است اما حاکمیت با نوع پرداختی که به مقوله حجاب دارد این موضوع را به بهانه ای برای اعتراض تبدیل کرده است.
با خشونت زنان و دختران محجبه نخواهند شد بلکه روز به روز ریزش ها بیشتر خواهد شد. این طرح نیز مثل بسیاری از طرح های دیگر محکوم به شکست است و به نتیجه خواهد رسید. نتیجه این طرح کاهش سرمایه اجتماعی و کاهش مشارکت مردم است.
استفاده از ابزار زور و خشونت در مورد حجاب، موافق را به مخالف و مخالف را به معاند تبدیل کرده است. از سال 88 تا امروز می گویم مسیری که حاکمیت می رود مشارکت را کاهش می دهد. مشارکت از پایه های مهم سرمایه اجتماعی است.