انقلاب نقطه عطفی در تاریخ ایران و منطقه بود. جمهوری اسلامی با شعار صدور انقلاب وارد عرصه سیاست بینالملل شد و از همان ابتدا، سیاست خارجی خود را بر فرصتها، تهدیدهای منطقهای و جهانی و تصمیمات داخلی شکل داد. تحولات اخیر، مانند پذیرش طرح ترامپ توسط حماس، نمونهای از نتیجه تغییر سیاستها در منطقه است.
فرصتها و تهدیدها
شناسایی فرصتها و مدیریت تهدیدها میتواند به سیاست کمک کند و درست تصمیمگیری شود. منتقدان و نخبگان متخصص و آگاه پیش بینی و راهکار ارائه دهند.
سیر تاریخی سیاست خارجی
دهه اول انقلاب، فرصتها شامل حمایتهای جهانی و شبکههای ایدئولوژیک بود؛ تهدیدها شامل جنگ ایران و عراق و انزوای دیپلماتیک. توصیههای دیپلماتیک منتقدان مثل مهدی بازرگان نادیده گرفته شد. بازسازی پس از پایان جنگ و توسعه روابط با جهان، فرصت بود، اما محدودیت منابع و فشار های خارجی تهدید محسوب میشد. دوره اصلاحات، سیاست «گفتوگوی تمدنها» فرصت بهبود روابط بوجود آمد، اما سنگ اندازی در برابر دولت اصلاحات وجود داشت. درآمد نفتی در دولتهای احمدی نژاد بالا بود که به تهدید تبدیل شد. در دولت تدبیر و امید، برجام و کاهش تحریمها فرصت بود؛ اما مخالفت داخلی و خروج آمریکا تهدید شدند.
نقش منتقدان
هاشمی رفسنجانی و میرحسین موسوی و دیگر صاحب نظران بارها هشدار داده بودند که حذف منتقدان و تمرکز بر سیاست خارجی تنشزا، فرصتها را به تهدید تبدیل میکند. ایران با حمایت محور مقاومت، شامل حماس، حزبالله و جهاد اسلامی، نفوذ منطقهای خود را حفظ کرد. اما تجربه حماس نشان داد که تمرکز بیش از حد بر متحدان محدود، بدون تنوع و مدیریت راهبردی، آسیب است. تاریخ ایران نشان میدهد که بدون بهرهبرداری صحیح از فرصتها، سیاست خارجی پرهزینه و آسیبزا خواهد بود. برای حفظ موقعیت منطقهای و بینالمللی، ایران نیازمند دیپلماسی فعال، بازسازی قدرت نرم، مدیریت داخلی هوشمند و کسب اعتماد عمومی داخلی و بین المللی است. آینده سیاست خارجی ایران وابسته به بازبینی و یادگیری از گذشته و استفاده از توصیههای منتقدان دلسوز و آگاه است.