سهراب بشردوست: گرچه نباید در تطبیق اثر نویسنده با زندگی و تجربیات شخصی او افراط کرد اما هیچ نویسندهای نیست که، حتی در داستانهایی دربارۀ ماجراها و آدمهایی فرسنگها دور از زندگی خودش، چیزی از وجود خود را نگنجاند و شِمایی از تجربۀ زیستهاش را وارد داستان نکند. در تخیلیترین داستانها هم میشود رد پای زندگی و تجربههای شخصی نویسنده و خلقوخوی او را دید و همین است که ضرورت خواندن زندگینامۀ نویسندگان را از ارضای میل سرککشیدن به حریم خصوصی آنها فراتر میبرد و بابی میگشاید برای درک بهتر و عمیقتر آنچه نویسنده در اثر تخیلیاش خلق کرده است. حال وقتی با نویسندگانی مواجه میشویم که بسیار از خودشان وام میگیرند و به قصه میبخشند، این ضرورت جدیتر میشود. مارگریت دوراس یکی از این نویسندگان بود.
کتاب «دوراس» نوشتۀ فردریک لِبِلی به دلایلی که در ادامه خواهد آمد کتابی راهگشا برای آگاهی از چندوچون زندگی پر فراز و نشیب مارگریت دوراس در متن زمانۀ پرماجراییست که او در آن زیست. یادمان باشد که دوراس در عصر حوادث و بحرانهایی مهم و تأثیرگذار زیست و در متن برخی از این حوادث حضور داشت.
یکی از نکاتی که کتاب «دوراس» را خاص میکند این است که نویسندۀ این کتاب از نزدیک با مارگریت دوراس آشنا بوده و بهواسطۀ مصاحبهای که با او انجام داده، تجربۀ همنشینی و همصحبتی با او را داشته است. بنابراین کتاب «دوراس» صرفاً با اتکا به منابع آرشیوی نوشته نشده و نویسنده، سوژهاش را از نزدیک هم دیده و با او حشر و نشر داشته است.
دیگر اینکه لبلی زندگینامۀ دوراس را با تمرکز بر جزئیات روایت میکند و این باعث میشود که کتاب او هم با یک رمان جذاب و خواندنی پهلو بزند و هم وجوه گوناگون شخصیت دوراس و دورههای مختلف زندگی او را مرحله به مرحله از بدو تولد تا سالخوردگی روایت کند.
در کتاب «دوراس» با مارگریت دوراس از کودکیاش در ویتنام تا دورانی که او به یکی از مهمترین نویسندگان قرن بیستم بدل شد، همراه میشویم. ویتنام در زمانی که دوراس در آن متولد شد، مستعمرۀ فرانسه بود. بخشهای اول کتاب «دوراس» مربوط به کودکی تا نوجوانی او در ویتنام است. نویسنده در این قسمت، حین روایت زندگی دوراس، تصویری ریزبینانه از روابط استعمارگران و استعمارشدگان در یک مستعمره به دست میدهد و رنجی را به تصویر میکشد که ویتنام استعمارشده میبرده است.
زندگی و زمانۀ مارگریت دوراس
مارگریت دوراس در همان سالی متولد شد که جنگ جهانی اول آغاز شد، کودکی و نوجوانیاش در ویتنام مستعمره گذشت، بعد برای تحصیل در دانشگاه به فرانسه رفت، مدتی محافظهکار بود اما کمکم به کمونیسم گرایش پیدا کرد، در زمان جنگ جهانی دوم به نهضت مقاومت پیوست، شوهرش در اردوگاه داخائو اسیر شد، می ۱۹۶۸ را دید و بسیاری از رویدادهای مهم قرن بیستم را. از همین رو زندگیاش به بخشی از تاریخ قرن بیستم گره خورده و برخی از مهمترین رویدادهای قرن بیستم در کتاب زندگینامهاش بازتاب یافته است.
دوراس همچنین نویسندهای بود با زندگی شخصی پرتلاطم و بحرانی و پر از فراز و نشیب؛ نویسندهای سرکش و بیقرار که چنانکه پیشتر نیز اشاره شد در داستانهایش از تجربههای شخصیاش مایه میگرفت و از همین رو زندگی شخصی او نوری بر آثارش هم میتاباند.
در کتاب «دوراس» با مارگریت دوراس عاشق، مارگریت دوراس روزنامهنگار و مقالهنویس و داستاننویس، مارگریت دوراس محافظهکار، مارگریت دوراس مبارز و کمونیست و مارگریت دوراس درگیر با مسائل شخصی مواجهیم. فردریک لبلی در این کتاب از رابطۀ پیچیدۀ دوراس با مادرش مینویسد و از عشق او به پسرش و نیز عشقش به نوشتن. در این کتاب، دوراس را حین نوشتن فیلمنامۀ فیلم معروف «هیروشیما عشق من» که آلن رنه آن را ساخت، ملاقات میکنیم و ماجرای نوشتهشدن این فیلمنامه را میخوانیم و همچنین با دوراس در حین نوشتن آثار دیگرش همراه میشویم و شِمایی کلی از آن آثار به دست میآوریم.
کتاب «دوراس» همچنین به دیدگاهها و موضعگیریهای سیاسی مارگریت دوراس میپردازد.
لبلی با باریکبینیِ یک داستاننویس و گزارشنویس کاربَلَد، میکوشد که جزئیات را در روایت زندگی مارگریت دوراس از قلم نیندازد. از همین رو آنچه او در شرح زندگی دوراس نوشته کتابیست جامع که ما را با وجوه گوناگون زندگی و شخصیت یکی از مهمترین نویسندگان قرن بیستم آشنا میکند؛ نویسندهای عاصی که عصیان او را در سبک نوشتار نامتعارفش هم میبینیم.
کتاب «دوراس» با ترجمۀ افتخار نبوینژاد در نشر چام منتشر شده است.