زمستان فرا رسیده. مناظر برفی، دانههای باشکوه برف از آسمان فرود میآیند، اسکیبازان مشتاق، از ویژگیهای دوستداشتنی زمستان است. در واقع، تأثیر نور بر برف و رنگهای فضای زمستانی الهامبخش نقاشان امپرسیونیست بود.در این گزارش دربار چهار منظره زمستانی شگفتانگیز امپرسیونیستی میخوانید:
اسکیبازان در پارک بولونی
اسکی روی یخ یکی از محبوبترین فعالیتهای زمستانی است. «رنوآر» در هنر خود تلاش میکرد که لذت زندگی را به تصویر بکشد. تابلو نقاشی «اسکیبازان در پارک بولونی» در زمستان ۱۸۶۸ میلادی در پارک مشهور بولونی پاریس توسط «رنوآر» خلق شد. پارک به دنبال طرح بازسازی «اوسمان» تقریباً به تازگی ساخته شده بود. در این نقاشی میبینیم که پاریسیها بهرغم آب و هوای گرفته، مشغول خوشگذرانی هستند. در این نقاشی «رنوآر» فضایی مهآلود ایجاد میکند، به نحوی که تقریباً میتوان سرما را با رنگهای مایل به خاکستری و ضربههای قلمموی روان احساس کرد. اسکی بازها به صورت یک توده سیاه رنگ آمیزی میشوند، اگرچه برخی از عناصر لباس آنها، مانند روسری و کت قرمز، پالت تکرنگ را میشکند.
پشتبامهای برفی
«کایبوت» در این صحنه برفی، نقاش یک صبح سرد زمستانی پاریس و برف سنگینی که بر بامهای خاکستری میبارد را کاملاً به تصویر میکشد اما «کایبوت» یک قدم فراتر میرود: او با «چشمانداز» بازی میکند و احتمالاً با الهام از عکاسی، بیننده را به چالش میکشد. «کایبوت» چشمانداز جدیدی را به ما ارائه میکند و قسمت بالای شهر را احتمالاً از بالکن خود به تصویر میکشد. تصور کنید که صبح زود چشمهایتان را باز میکنید و تلاش میکنید منظره بیرون را از پشت شیشه ببینید. بلافاصله سرمای اتاق را احساس میکنید و بخار گرم نفستان را میبینید. این نمایی از یک صبح زمستانی است. یکی از هنرمندان نامدار امپرسیونیسم نیز صحنه مشابهی را در پاریس تجربه کرد و آن را در تابلو نقاشی به نام «پشتبامهای برفی» به تصویر کشیده است. تابلو نقاشی «پشتبامهای برفی» اثر «گوستاو کایبوت»، تصویری را به نمایش میگذارد که گویی مخاطب در یک صبح برفی از پشت پنجره هوای بیرون را بررسی میکند. در وهله اول این پشتبامهای برفی هستند که بیش از هرچیز در قاب نقاشی جلب توجه میکنند. به نظر میرسد، پاریس این نقاشی شب گذشته شاهد بارش برف بوده و در صبحگاه پشتبام خانهها با لایهای از برف پوشانده شدهاند.
درختان شاه بلوط
در نقاشی «درختان شاه بلوط در Louveciennes» سکوت و آرامش عمیقی از بوم بیرون میآید. دو شخصیت زن در برابر عظمت طبیعت بسیار کوچک به نظر میرسند.
رنگ قرمز تیره خانه و شال دخترک تضاد کاملی با سفیدی برف ایجاد میکند و همچنین فضایی شاد به ترکیببندی نقاشی اضافه میکند. از طرفی ضربات امپرسیونیستی قلممو اثر به آن هالهای جادویی، افسانهای و آرامشبخش میبخشد. «کامی پیسارو» (۱۹۰۳-۱۸۳۰) یک هنرمند قرن نوزدهمی امپرسیونیست اهل جزیره «سنت توماس» بود که نخستین بار در دوران تحصیل در فرانسه به هنرهای زیبا علاقهمند شد و سپس دوران طولانی به فعالیت در حوزه نقاشی و طراحی مشغول شد. او اغلب دوران کودکیاش را در «سنت توماس» گذراند و سپس به ونزوئلا رفت و در آنجا به طراحی طبعیت مشغول شد و به تصویر کشیدن منظره را آموخت.
زاغ
«مونه» استاد خلق منظرههای زمستانی بود و حدود ۱۰۰ مورد از آنها را خلق کرد. این بزرگترین تابلو زمستانی «مونه» است که در آن یک پرنده سیاه بر روی تکه چوبی نشسته است اما نکته قابل توجه درباره این نقاشی استفاده از نوعی رنگ آبی برای به تصویر کشیدن سایه بر روی برف است. اگرچه ممکن است عادی به نظر برسد، اما رنگآمیزی سایهها با رنگ مایل به آبی واقعاً انقلابی بود، زیرا در نقاشی سنتی آکادمیک رنگهای سیاه منحصراً برای مناطق سایهدار در نظر گرفته میشد. بقیه صحنه نقاشی سفیدی مطلق است که فقط با سایههای زرد دیوارهای خانه، رنگ قهوهای حصار و درختان و سیاهی زاغ تعدیل شده است. به نظر میرسد درختان سمت راست زیر وزن برف تقریباً خم شدهاند، در حالی که درختان سمت چپ در افق سفید رنگ محو شدهاند. «کلود مونه» یکی از پرآوازهترین هنرمندان جهان است. این نقاش برجسته فرانسوی از جمله هنرمندانی بود که به وفور از محیط اطراف خانهاش به عنوان موضوعات تابلوهای نقاشی استفاده میکرد. «مونه» از طبیعت اطرافش برای خلق نقاشیهایی استفاده میکرد که دیدگاه ما نسبت به رنگها و منظرهها را تغییر میدهد.