ایران در مواجهه با فشارهای غرب و تغییر نظم جهانی، سیاست خارجی خود را بازنگری کرده و با تکیه بر بازدارندگی هستهای و همکاری با چین و روسیه، بهدنبال تقویت موقعیت منطقهای و بینالمللی است. در عین حال، چالشهایی نظیر نفوذ غرب در قفقاز و آسیای مرکزی و تضعیف محور مقاومت، سیاستهای ایران را پیچیده کرده است. تهران باید با راهبردی منسجم و واقعبینانه جایگاه خود را در نظم چندقطبی جهانی تحکیم کند. ایران در میانه نظم جهانی متغیر، با فشارهای فزاینده غرب و تغییر موازنه قدرت، در نقطهای سرنوشتساز قرار گرفته است. تهران برای حفظ امنیت و منافع ملی، در حال بازنگری سیاست خارجی خود است؛ رویکردی که شامل تلاش برای دستیابی به بازدارندگی هستهای و ایجاد اتحادهای استراتژیک با قدرتهایی همچون چین و روسیه میشود. تاریخ ایران همواره با تهدیدات خارجی همراه بوده است؛ از تهاجم اعراب و مغولها گرفته تا اشغال متفقین در جنگ جهانی دوم و جنگ هشتساله با عراق. این تجربیات تاریخی، آسیبپذیری ژئوپلیتیکی ایران را آشکار کرده و ضرورت تقویت تواناییهای دفاعی را به سیاستی محوری تبدیل کرده است. در دهههای اخیر، تهران با ایجاد «محور مقاومت» و توسعه برنامه موشکی، سعی در جبران این آسیبپذیریها و پیشگیری از حملات احتمالی دشمنان خود، بهویژه ایالات متحده و اسرائیل داشته است.
چین و روسیه؛ شرکای استراتژیک ایران در برابر فشارهای غرب
بازدارندگی هستهای همچنان بهعنوان یکی از ارکان اصلی قدرتنمایی در ژئوپلیتیک معاصر شناخته میشود. این راهبرد علاوه بر تقویت ظرفیتهای دفاعی ایران، موقعیت این کشور را در سطح منطقهای بهعنوان یک بازیگر کلیدی تثبیت کرده و دشمنان بالقوه را پیش از هرگونه اقدام، به تجدیدنظر در محاسبات خود وادار میکند. اهمیت استراتژیک این توانایی در سیاست خارجی ایران نیز غیرقابلچشمپوشی است؛ چراکه ابزار فشار و مذاکرهای مؤثر در برابر تهدیدها و تحریمهای بینالمللی محسوب میشود. بااینحال، دستیابی به بازدارندگی پایدار مستلزم هماهنگی با دیپلماسی واقعبینانه و درک عمیق از معادلات منطقهای و جهانی است. در همین حال، جهان از یک نظام تک قطبی به سوی نظمی چندقطبی در حرکت است؛ نظمی که چین و روسیه در آن به قدرتهای تأثیرگذار بدل شدهاند. این تغییر پارادایم، برای ایران فرصتها و چالشهای جدیدی به همراه دارد. همگرایی استراتژیک با این دو قدرت میتواند زمینهساز تقویت اقتصادی و سیاسی ایران در برابر فشارهای غرب باشد. چین، بهعنوان قطب اقتصادی در حال ظهور، و روسیه، با رویکردهای نظامی و امنیتی فعالانه، پتانسیلهای منحصربهفردی برای همکاری با ایران دارند. موقعیت ژئوپلیتیکی و ذخایر انرژی غنی ایران، این کشور را به شریکی ارزشمند در نظم درحالتغییر جهانی تبدیل کرده است. بهرهگیری از این ظرفیتها میتواند جایگاه ایران را در معادلات منطقهای و بینالمللی بیش از پیش ارتقا دهد. درعینحال، تهران با تهدیدات متعددی در عرصه امنیتی روبهرو است. از گسترش پانترکیسم و حضور ناتو در قفقاز جنوبی گرفته تا فعالیت گروههای افراطی موردحمایت غرب در آسیای مرکزی و افغانستان، مجموعهای از چالشهای پیچیده پیش روی ایران قرار دارد.
ایران و دوراهی واشنگتن؛ تعامل سازنده یا ادامه تقابل؟
در پاسخ به تحولات ژئوپلیتیکی و فشارهای خارجی، تهران باید با تقویت همگرایی استراتژیک خود با قدرتهای شرقی، جایگاه خود را در نظم چندقطبی جهانی تحکیم بخشد. هرچند همکاری با روسیه و چین محدودیتهایی دارد، این دو کشور بهدلیل منافع مشترک و ملاحظات منطقهای، احتمالاً احترام بیشتری به آرمانهای ایران در دستیابی به رهبری منطقهای قائل خواهند بود. بسیاری از نخبگان ایرانی به این باور رسیدهاند که با تعمیق این اتحادها، میتوانند از دامهای مذاکرات یکجانبه غرب عبور کرده و سیاست خارجیای مقاوم و مستقل بنا کنند. از سوی دیگر، ایالات متحده و بهطور خاص دولت ترامپ، با یک دوراهی مواجه بود: یا سیاستهایی اتخاذ کند که ایران را به سمت تقویت بازدارندگی هستهای و تعمیق روابط با چین و روسیه سوق دهد، یا با تغییر رویکرد، حق ایران را بهعنوان یک قدرت مستقل منطقهای به رسمیت بشناسد. این تصمیم میتوانست فرصتی برای تعامل سازنده با تهران فراهم کند. اگر واشنگتن پیچیدگیها و ظرفیت انعطافپذیری ایران را در استراتژیهای منطقهای و جهانیاش به درستی درک میکرد، میتوانست دیپلماسیای را دنبال کند که تهران را از مسیر تقابل دور کرده و به سمت همکاری سوق دهد. برای رسیدن به چنین هدفی، ایالات متحده باید نفوذ اسرائیل را در شکلدهی به سیاستهای خود در قبال ایران بازنگری کند. اتخاذ رویکردی متوازنتر که به چالشهای اقتصادی و امنیتی ایران توجه کند و احترام به حاکمیت و رهبری منطقهای این کشور را مدنظر قرار دهد، میتوانست زمینه گفتوگوهای معنادار را فراهم کرده و مسیر استراتژیک ایران را بهطور بالقوه تغییر دهد. برگرفته از: فرارو