ارتش اوکراین نمیتواند با چراغ سبز آمریکا و انگلیس به روسیه حمله کند
حسن بهشتی پور، تحلیلگر مسائل روسیه در تشریح دلایل و ابعاد اعطای مجوز آمریکا به اوکراین برای استفاده از موشکهای دوربرد علیه روسیه به ایلنا گفت: قبل از هر چیز باید به این نکته توجه داشت که ارتش روسیه طی روزهای گذشته حملات گستردهای را علیه زیرساختهای اوکراین انجام داد و این اقدام برخی از غیرنظامیان اوکراینی را هدف قرارداد و درنهایت همین موضوع بهانهای را برای آمریکا و همچنین انگلیس مهیا کرد تا درنهایت مجوز استفاده از تسلیحات دوربرد را به اوکراین اعطا کنند. این در حالی است که بایدن فقط دو ماه دیگر در کاخ سفید حضور خواهد داشت و میبایست اقداماتی که قرار است انجام دهد را با رئیس جمهوری منتخب در میان بگذارد که این اتفاق رخ نداده است. در ادوار گذشته روسای جمهوری ایالاتمتحده همدست به چنین اقدامی زدهاند؛ بهطور مثال بوش پدر در آخرین روزهای خود دستور حمله به سومالی را صادر کرد تا دموکراتها و بیل کلینتون پس از روی کار آمدن با مشکلاتی روبهرو شوند.
وی ادامه داد: اینکه بنا را بر این بگذاریم که جو بایدن صرفاً برای ایجاد موانع متعدد سیاسی بر سر راه ترامپ و جمهوریخواهان به اوکراین برای حمله به عمق روسیه با تسلیحات دوربرد چراغ سبز نشان داده یک تحلیل غلط است. توجه داشته باشید که جنگ اوکراین اساساً یک منازعه استراتژیک است و تأثیرات آن جهان را دگرگون کرد. یکی از این تأثیرات به وجود آمدن بحران انرژی و دیگری به وجود آمدن بحران غلات بود؛ چراکه روسیه و اوکراین یکچهارم غلات دنیا را تولید میکردند و این جنگ باعث شد تا روند مذکور مختل شود. از سوی دیگر بحث تهدیدات هستهای هم بالاگرفته است. نکته دیگر این است که درزمانی که اوکراینیها وارد خاک روسیه شدند و حدود ۱۰۰ کیلومترمربع را به اشغال خود درآوردند عملاً معادلات تغییر کرد. اوکراینیها میتوانستند در خاک خود با روسها درگیر شوند و چهار استان خود را آزاد کنند اما آنها جبهه پنجم را در منطقه کورسک باز کردند؛ تا جایی که روسیه به سربازان کره شمالی متوسل شد. ارتش اوکراین نمیتواند بهصورت گسترده حتی با چراغ سبز آمریکا و انگلیس حملات وسیعی را به واسطه تسلیحات دوربرد غرب علیه روسها انجام دهد. دلیل این امر این است که تعداد موشکهای مورداشاره چندان زیاد نیستند و اصولاً از حیث تأمین و پشتیبانی این تسلیحات محدودیتهایی برای غرب وجود دارد، اما واقعیت این است که معادلات جنگ با مجوز صادرشده از سوی بایدن تغییر پیدا خواهد کرد و همین موضوع میتواند افکار عمومی روسیه را تحتالشعاع قرار دهد. به نظر میرسد که مسکو تا زمان روی کار آمدن ترامپ سعی میکند تا از تشدید تنش پرهیز کند؛ چراکه هرگونه اقدام عملی از سوی مسکو علیه اوکراین میتواند اهرمهای ترامپ در قبال جنگ اوکراین و حتی خاتمه دادن به آن طی یک مدت مشخص را محدود کند. اروپا در این موضوع یکدست نیست. ایالاتمتحده از این تنش سود میبرد؛ چراکه با شکست اوکراین یا تضعیف آن، این کشور بیش از گذشته به ایالاتمتحده وابسته خواهد شد و اگر روسیه مغلوب شود بازهم یکی از دشمنان سطح اول آمریکا در نظام بینالملل به حاشیه رانده میشود. متضرر اصلی کشورهای اروپایی هستند؛ بهگونهای که آنها در خصوص جنگ اوکراین امنیت خود را درخطر میبینند و اعتقاددارند که سرایت بحران به قاره سبز میتواند تبعات گستردهای را از سوی مسکو به اتحادیه اروپا تحمیل کند. روسها در شرایط فعلی علاوه بر اوکراین با اتحادیه اروپا هم در جنگ هستند اما اروپاییها بهصورت مستقیم وارد جنگ با روسیه نشدند. روسیه سعی نمیکند دامنه منازعه را به خاک اروپا بکشاند و درنهایت پاسخ خود را به اوکراین و در خاک این کشور خواهد داد. روسیه میخواهد با ترامپ با دست بازتر به سراغ تسویه حساب با اوکراین و سایر متحدان اروپایی آن برود.
زیباکلام: انتصاب از درون جبهه پایداری وفاق ملی نیست
فعال سیاسی اصلاح طلب گفت: «اگر آقای پزشکیان، مشاوران و اطرافیانش معتقد هستند که فلان شخص از جبهه پایداری و اصولگرایان تندرو برای استانداری، وزارت یا ... منصوب شود تا دشمنی آنان با ما کمتر شود، نام آن وفاق ملی نیست.» من به عنوان یک استاد علوم سیاسی که تخصص اصلیام، تحولات سیاسی و اجتماعی معاصر ایران بوده است، میگویم که که ما موضوعی به نام وفاق ملی نه در ایران و نه در هیچ کشور دیگری نداریم. فرض کنید، در انتخابات اخیر آمریکا که در چند روز گذشته برگزار شد، یک نفر میگفت که باید به سمت وفاق ملی برویم، چه معنایی در آمریکا داشت؟ هیچ.وفاق ملی در ایران، مصر، پاکستان و انگلستان و ... معنا ندارد. برای اینکه کنشگران، احزاب، تشکلهای مختلف سیاسی افراد مختلف که در حوزه سیاست هستند؛ به دنبال مسائل و منافع خودشان هستند و به دنبال باور و اعتقاد خودشان هستند و موضوعی به نام وفاق ملی نمیتواند به وجود بیاید.
من معتقد هستم که مسائل هستهای به این شکلی که در دو دهه گذشته شکل گرفته، به سود منافع ملی نبوده است، در حالی که این آقایان معتقدند باید این سیاست را ادامه داد. من معتقد هستم که ادامه دادن سیاست نابودی اسرائیل به نفع منافع ملی ایران نیست ولی آن آقایان که نام بردم، معتقدند که شعار نابودی اسرائیل به نفع منافع ملی است.