احمد زید آبادی نوشت: مسعود پزشکیان هنوز مسئولیت قوۀ مجریه را به دست نگرفته و مشغول رایزنی برای انتخاب اعضای کابینۀ خود است، حملات لفظی به او و همکاران احتمالیاش از طرف کسانی که متصدی پستهای حاکمیتی هستند، آغاز شده است. این حملات از دو جهت نگرانکننده است؛ اول آنکه از جنس نقد نیست و سویۀ تخریب و کارشکنی دارد و دوم آنکه از سوی کسانی صورت میگیرد که به دلیل مقام و موقعیت حاکمیتی خود، حق ندارند از موضع اپوزیسیون دولت، فعالیت سیاسی کنند. در یک وضعیت اصطلاحاً دموکراتیک، هر یک از شهروندان و اعضای جامعۀ مدنی از حق نقد و اعتراضِ قانونی نسبت به همۀ دستگاههای حاکم از جمله قوۀ مجریه برخوردارند. اما یک سلسلهنهادهای اصطلاحاً حاکمیتی وجود دارد که اعضای آنها نه از موضعِ سازمانی و نه از موضع فردی، حق مقابلهجویی با دولت چه در قالب نقد و چه در قالب اعتراض را ندارند و اگر اصرار به این کار داشته باشند، موظفند از پستهای خود استعفاء دهند. برخی نهادهای حاکمیتی مانند قوای نظامی و انتظامی و دستگاههای امنیتی و اعضای آنها هم اصولاً ورودشان به منازعات سیاسی ممنوع است چه رسد به اینکه بخواهند در مقابل تصمیمات دولتی اظهارنظر مخالف کنند. با این حال، در کشور ما دهها نوع نهاد حاکمیتی دیگر هم شکل گرفته است که سران یا اعضای آنها، گویی تقیدی نسبت به دولت مستقر و تصمیمات آن ندارند و خود را در مقام اپوزیسیون دولت تصور میکنند. میتوان دهها نوع از این نهادها را اسم برد، اما مهمترین آنها ائمۀ جمعه و برخی نهادهای مطبوعاتی هستند که برخی از آنان به ایجاد چالش سیاسی برای دولتهای ناهمسوی خود و تحریک مخاطبان برای مقابلهجویی با تصمیمات دولتی علاقۀ ویژهای دارند. دولتی که مسئولان این نهادها با آن به مخالفت و ستیز برخیزند، عملاً کارایی خود را از دست میدهد زیرا عمده وقت و امکانات آن باید صرف خنثیسازی فشار آنها و یا کسب رضایتشان از راه عدول از سیاستهای اعلامی شود. این تجربۀ تلخ در دولتهای سیدمحمد خاتمی و حسن روحانی و حتی دورۀ دوم ریاستجمهوری محمود احمدینژاد، بروز کرد و اکنون بیم آن میرود که دامن دولت مسعود پزشکیان را هم بگیرد.