درباره سیبویه نوشتهاند: نخستین کسی بود که قواعد زبان عربی را گرد آورد و دستور زبان عربی را پایهگذاری کرد.
در مطلبی که در الجزیره منتشر شده و یدالله گودرزی آن را ترجمه کرده، در ادامه آمده است: «نام سیبویه از بوی سیب گرفته شده، درباره وی و عظمت کارش یکی از پژوهشگران عرب گفته است «... و ما ادراک ما سیبویه؟! » او بزرگترین دانشمند و نابغهای است که توانسته زبان عربی را از پراکندگی و تشتت نجات دهد و دستور و قاعدههای این زبان را تدوین و در شش مجلد برای آیندگان به ارمغان بگذارد. مردمان عرب خود را مدیون این کوشش و تلاش نبوغآمیز میدانند. او در جوانی در شیراز درگذشت اما باز به قول زبانشناسان عرب: «مات و ترک لنا کتابا لایموت» او مُرد اما برای ما کتابی به جا نهاد که هرگز نمیمیرد.
در بخش مستند «پرتره»(چهره)، شبکه الجزیره به معرفی این دانشمند ایرانی پرداخته است.
در این مستند بیش از ده تن از استادان و زبانشناسان عرب درباره سیبویه و کار یگانهاش سخن میگویند. گزیدهای از سخنانشان را به ترجمه یدالله گودرزی بخوانید:
سیبویه پارسی مردی که قوانین زبان عربی را گردآورد. تعجبی ندارد که عربها طرفدار زبان خود باشند اما اینکه پایههای دستور و زبان عربی را فردی بیگانه بنیاد نهد از شگفتیها و پارادوکسهاست. به ذهن کسی خطور نمیکرد که پسرکی با گونههای سرخ و سیبگونش بنیانگذار دستور زبان عربی و آفریننده دانش و قواعد آن باشد. او پیشوای نحو عربی سیبویه، عمرو بن عثمان قنبر است که ابوالبشر لقب اوست و ریشه او ایرانی و از فارس است.
او در سال ۱۴۸ هجری در روستای بیضای فارس در شیراز زاده شد. پدر و مادرش او را با نام سیبویه صدا میزدند نامی که با آن شناخته و نامدار شد. این نام، واژهای است فارسی که به معنای بوی سیب است. او آدم نیکو، خوشاخلاق و زیبارویی بود. سیبویه در نوجوانی به بصره رفت و در آنجا بالید. وی دوستدارِ دانش و روایات پیامبر بود چنانکه مردم ایران، آنان که اسلام را پذیرفته بودند علاقمند به فراگیری زبان عربی بودند زیرا زبان دینشان بود. ایرانیان مانع آن نشدند که از میانشان نامهای برجستهای در این دستاورد تمدنی و دانش بشری ظهور کنند شاید فرهنگ دینی نیز انگیزهای بود برای یادگیری زبان عربی از آن جهت که بسیاری به مراکز گرانشِ اجتماعی و اقتصادی روی آوردند و به شهرهایی چون کوفه و بصره مهاجرت نمودند. بر اثر درآمیختن ایرانیان(که زبان عربی نمیدانستند) با عربها تاثیراتی در زبان و گویش عربی پدید آمد و ممکن بود اشتباهاتی رخ دهد از این رو باید فکری میشد. ابوالاسود دُئلی در این راستا ماموریت یافت و او با نقطه و نشانه گذاری، خوانشِ واژهها را آسان کرد.
این گونه نخستین قاعده زبان عربی پدید آمد. گفته شده علی بنابیطالب (ع) این موضوع را به او آموخت و از کلام او نام نحو پدید آمد. میتوان گفت این قاعده نخست بار برای غیر عرب زبانان درست شد. با ورود ایرانیان به اسلام و کوچ برخی از آنها به عراق، این منطقه کمکم رشد کرد و با توجه به نزدیکی بغداد به ایران تحولات اقتصادی و فرهنگی مهمی در بغداد رخ داد.