اشاره: فرانتس كافكا از تأثیرگذارترین نویسندگان آلمانیزبان به شمار میرود كه صاحب سبكی خاص بود و متفاوت از دیگران مینوشت، بهطوریکه پس از مرگش به شهرتی جهانی دست یافت و اكنون سنگقبر و خانهاش به یكی از جاذبههای گردشگری تبدیلشده است. یكی از محبوبترین و پرفروشترین آثار كافكا داستان كوتاه «مسخ» است كه در 1915 میلادی منتشر شد. كافكا در مدتزمانی طولانی به بیماری سختی دچار شد، اما این موضوع سبب نشد تا او از نوشتن بازبماند و در 1916 میلادی داستان «داوری» را به پایان رساند. او در این داستان بهطور مستقیم درباره ارتباط خود با پدرش اشارهکرده است. در داستان «داوری»، پسر در مقابل حکم پدر تسلیم میشود و خود را در رودخانه غرق میکند. در اینجا نهفقط پسر حکم پدر را بیچونوچرا میپذیرد، بلکه او را حتی در لحظه غرق شدن دوست دارد. چراکه پدر عصاره تمام نیروهاست و عین زندگی است، درحالیکه پسر درستشده است برای قربانی شدن و جز در لحظهای که قصد دارد پتو را روی سر پدر بکشد، میخواهد او بماند و به زندگی ادامه دهد؛ زیرا برای زیستن شایستهتر است؛ اما پرسش این است که چه کسی معین میکند که چه کسی برای زیستن شایستهتر است؟ متن پیش رو ترجمهای از یادداشت موریس دیکستین، تاریخنگار آمریکایی درباره کتاب «داوری» نوشته فرانتس کافکا است.
۱۴۰۰ دوشنبه ۳ خرداد