وی مطرح میکند که موضوعهای مجتمعی (societal) شامل اقتصاد، سیاست، فرهنگ ساختار حقوقی و... از نوع سیستمهای پیچیده و دارای شبکههای در همتنیده [: گراف متعامل مراتبی] است (کتاب Systems Approach) شناخت چنین موجود پیچیده دشوار و معمولاً ناممکن است. برای نمونه میتوان از سیستم حکمرانی یاد کرد که همه آن عوامل را دارد.
برای رفع معضلات چنین سیستم، اگر از دگرگونی یک عامل مانند اقتصاد، سیاست، فرهنگ یا ساختار حقوقی آغاز شود، اقدامات دچار دورهای باطل (vicious circles) میشود و به «نشدنی بودن» میانجامد. یعنی بر حسب نظر چرچمن نمیتوان انتظار داشت که مثلاً صرفاً با تغییر قانون اساسی، معضلات یک نظام حکمرانی را رفع کرد.
چرچمن استاد منطق ریاضی بود. او بهسنت چالشهای فیمابین اینشتین و کوانتومگرایان با طرح مسائل فرضی (hypotetical) مدعای خود را ارائه میکند. وی «رفع گرسنگی در جهان» را به عنوان یک مسئلهی فرضی انتخاب میکند و درستی مدعای خود را در حالت خاص به لحاظ منطقی نشان میدهد. یعنی نشان میدهد که اگر رویکرد تک عاملی انتخاب شود، برای ریشهکنی گرسنگی در جهان، سرانجام باید گرسنگان را آموزش داد. چون گرسنگان را نمیتوان آموزش داد، اقدام تکعاملی به دور باطل میانجامد.
پیشنهاد چرچمن این است که «دورهای باطل» ناشی از «رویکرد تک عاملی» با «رویکرد بسعاملی» (multifactor) شکسته میشود. چرچمن مدعای «بس عاملی» چاره است را منطقاً نشان نمیدهد بلکه از نفی رویکرد تکعاملی استنتاج میکند. ادعای بزرگی است، البته جز این پیشنهاد، انگار چارهای منطقی دیگر در پیشرو نیست.
به زبان ساده، از نظر چرچمن اگر برای تحول حکمرانی و رفع معضلات آن، صرفاً به تحول در «سرمایههای انسانی» یا «تغییر قانون اساسی» یا «تحولات اقتصادی» روی آورده شود، دورهای باطل در انتظار خواهد بود
هر یک از این عوامل، مانند «سرمایههای انسانی» یا «تحول ساختار قانونی» «یک ابرعامل» (meta-factor) است که دهها عامل در درون خود دارد. با این وجود، چنین راهیابیها برای رفع مشکلات وضعیت پیچیدهای مانند معضلات حکمرانی، در دستگاه نظری چرچمن، ناتوان است. برای رفع ناتوانی اینرو لازم است که مجموعهای از ابرعاملها همزمان و به موازات برگزیده و پرداخته شود.
پرسش این است از میان عوامل عدیده کدام عوامل را باید منظور کرد؟ در واقع مجموعهای از عوامل که
- تحول آفرین باشند
- اولویت داشته باشند
- شمار عوامل نباید بیش از هفت (عدد طلایی هاروارد) شود
این پرسشها، باب موضوع مهمی را میگشاید که پرداختن به آنها برای رفع معضلات حکمرانی امروز کشور حیاتی است. پاسخ به آنها نیاز فوری و ضروری ملی امروز است و به بحثهای گستردهی رشتهای، میانرشتهای و ترارشتهای نیاز دارد که در حوصله این نوشتار نمیگنجد.