ستاره صبح، مریم اسدی برون: ایران در 12 روز جنگی را تجربه کرد که متفاوت از جنگهای متعارف بود. این جنگ بر پایه تکنولوژی و عملیات روانی اجرا میشد، که به نظر میرسد ایران برای مواجهه با هر دو مؤلفه نیاز به تجهیز دارد. ستاره صبح در گفتوگو با زهیر اصفهانی، استاد دانشگاه و تحلیلگر سیاست خارجی به بررسی این موضوع پرداخته که در ادامه میخوانید:
زهیر اصفهانی ضمن بررسی وضعیت کنونی دیپلماسی ایران و ایالات متحده با تحلیل رویکردها، چالشها و نقاط ضعف موجود گفت: در حال حاضر، فضای حاکم بر دیپلماسی دو کشور و همچنین عملکرد دستگاههای سیاست خارجی، با ابهام و سردرگمی همراه است.
گفتوگوهایی بین دو طرف وجود دارد و اظهاراتی از تریبونهای رسمی مطرح میشود، اما شفاف نیست.
اظهارات شفاف نیستند و از انسجام و یک صدایی در مواضع داخلی و خارجی برخوردار نیستیم. گویی حتی چندصدایی نیز وجود ندارد، بلکه صدایی خنثی و پراکنده شنیده میشود که تصمیمسازیها را با اختلال مواجه کرده است.
سخنان عراقچی که اعلام آمادگی ایران برای ورود مجدد به مذاکرات را تأیید کردند، و نیز اشاره تلویحی ایشان به انتظار اقدام متقابل از سوی آمریکا، باید گفت که زمینهای برای گفتوگوی دوباره در حال شکلگیری است.
با اینحال، ما در فضای رسانه با یک نبرد جدی در روایت و برداشتهای عمومی مواجهیم؛ نبردی که نه تنها میان ایران و آمریکا، بلکه میان گفتمانهای داخلی و واقعیتهای منطقهای نیز در جریان است.
این کارشناس سیاست خارجی با یادآوری رفتار و سابقه آمریکا در خروج از توافقها متذکر شد: طرف آمریکایی، برخلاف آنچه در رسانهها گفته میشود، نه تنها سابقه خروج از مذاکرات را دارد، بلکه بهکرات نشان داده از هر فرصتی برای تضعیف مسیر گفتوگو استفاده میکند.
نمونههای واضح آن را میتوان در خروج آمریکا از توافق سال ۲۰۱۸ مشاهده کرد؛ اقدامی که با هدف حذف چارچوب گفتوگوهای موجود صورت گرفت و به گسستهای عمیقی در روند مذاکرات منجر شد.
در این میان، دستگاه دیپلماسی در ارائه عملکرد و گزارشی روشن از گفتوگوهای پنج دوره، ناکام مانده است. همین فقدان شفافسازی، ذهن جامعه را با پرسشها و ابهامات درگیر کرده؛ بهویژه هنگامی که از رسانهها میشنویم که مذاکرات «در مسیر مطلوبی» پیش میرود، در حالی که شواهد رفتاری طرف آمریکایی نشان از بازگشت به مواضع اولیه دارد.
از سوی دیگر، فقدان شناخت دقیق از ساختارهای قدرت جهانی، و ضعف در تحلیل راهبردی در حوزههای امنیتی و ژئوپلیتیک، باعث تصمیمات شتابزده و آسیبزننده شده است.
این استاد علوم سیاسی با انتقاد از عدم آمادگی در مواجهه با مکر دشمن افزود: وضعیت به گونهای است که حتی در لحظات بحرانی، نظیر حملههای دشمن، ما همچنان دچار غافلگیری میشویم؛ اتفاقی که در تحلیلهای فرماندهان و شواهد میدانی نیز تأیید شده، و نشان از ضعف ساختاری در فهم و مدیریت روابط قدرت دارد.
چالش جدی دیگر این است که ارادهای پایدار در سطوح تصمیمساز برای ورود به مذاکره وجود ندارد. این تناقضها، ضربهای جدی به اعتماد عمومی و اعتبار دستگاه دیپلماسی کشور وارد کرده است.
ما با فضایی مواجهیم که گاه دچار فریب سیاسی و رویکردهای دوگانه میشود؛ یعنی سخنانی برای مصرف داخلی مطرح میگردد، در حالی که در عرصههای منطقهای و بینالمللی مواضعی متفاوت اتخاذ میشود. این تحلیلگر سیاست خارجی با اشاره به لزوم شفاف سازی و تثبیت اقتدار در گفتوگو خاطرنشان کرد: اگر بناست که مذاکرات در سطح جدی دنبال شوند، ضروری است که صراحت؛ شرایط، مواضع و انتظارات طرفین به مردم اطلاع رسانی شود. مردم محرم مسئولین هستند و مسئولیت از جانب همین مردم به کارگزاران واگذار شده است.
ورود به مذاکرات بدون تقویت مؤلفههای قدرت ملی در زمینههای نظامی، اقتصادی و رسانهای، نه تنها تضمینی برای کسب امتیاز نیست، بلکه میتواند در بزنگاههای حساس کشور را با مخاطرات جدی مواجه کند.
در نهایت، مذاکرهی مؤثر زمانی امکانپذیر است که با اقتدار همراه باشد. قدرت مذاکره نه صرفاً در کلمات، بلکه در پشتوانههای حکمرانی و ساختارهای قدرت قابل اتکا تعریف میشود.
اگر قرار باشد با اغراق و بزرگنمایی وارد گفتوگو شویم، بدون آنکه بنیانهای واقعی قدرت را داشته باشیم، همانطور که در برخی تجربیات، چون جنگ 12 روزه، متحمل خسارات شدیم، دوباره در معرض آسیبهای جدی خواهیم بود.
واقعیت اتفاقات را باید پی برد و ضعفها را ترمیم و نقاط قوت را تقویت کرد. برد واقعی این است. نباید با شعار بر رویههای غلط گذشته تاکید کرد. ما در مناسبترین زمان برای بازسازی خود هستیم.