نصرتالله تاجیک دیپلمات بازنشسته کشورمان در گفتوگو با خبرنگار ایلنا، در رابطه با تهدیدات مشترک منطقهای که ایران و کشورهای عربی را به سمت همکاریهای امنیتی سوق میدهد و نقش سازمان همکاریهای اسلامی در تقویت و تضعیف روابط امنیتی ایران با این کشورها، تصریح کرد: در منطقه ما دو نوع تهدید وجود دارد. نخست، تهدید داخلی که ریشه در مسائل داخلی، رویکردها، سیاستها و راهبردهای کشورهای مختلف دارد. دوم، تهدید خارجی که ممکن است ناشی از حضور نیروهای خارجی و تضاد منافع آنها با یکدیگر و یا با یکی از کشورها باشد. در این زمینه، ما تهدید مشترکی با کشورهای عربی نداریم. ما برخی موارد را به عنوان تهدید تلقی میکنیم، از جمله حضور نادرست یا طمعورزانه قدرتهای خارجی، همچون اسرائیل اما کشورهای عربی ممکن است این حضور را تهدید ندانند و آن کشورها را به عنوان دوستان خود تلقی کنند. بنابراین، ما تهدید خارجی مشترکی نداریم.
مهمترین تهدید مشترک کشورهای منطقه مسابقه تسلیحاتی است
وی ادامه داد: در خصوص تهدیداتی که ریشه در مسائل داخلی منطقه دارد، به عقیده من مهمترین عنصر، حفظ منطقه به صورت یک بشکه باروت است که میتواند در حال انفجار باشد و در بعضی مقاطع نیز اینچنین بوده است. به عبارتی، بحث مسابقه تسلیحاتی مطرح میشود؛ یعنی تجمع و انباشت تسلیحات. کشورها درگیر یک مسابقه تسلیحاتی میشوند که نه تنها سرمایههای کشورهای منطقه از گردش اقتصادی خارج میشود و به تسلیحات تبدیل میشود، بلکه انباشت این تسلیحات نیز موجب رودررویی کشورها میگردد. چرا که بالاخره این تسلیحات باید به نوعی استفاده شوند. لذا، به عقیده من، مهمترین تهدید مشترک کشورهای منطقه، همین مسابقه تسلیحاتی است. این مسابقه تا کنون و تا حدی در سطح تسلیحات متعارف بوده که میتواند منبعد به سطوح بالاتر رفته و از جمله هستهای کشیده شود!
سازمان همکاریهای اسلامی هنوز توان تنظیم روابط امنیتی کشورهای منطقه را ندارد
این تحلیلگر مسائل منطقهای با بیان اینکه تا به حال، مسابقه تسلیحاتی میان کشورهای منطقه عمدتاً در زمینه تسلیحات متعارف بوده، اما اکنون به سمت تسلیحات غیرمتعارف مانند هستهای، شیمیایی و بیولوژیک پیش میرود، عنوان کرد: مهمترین تهدید مشترک کشورهای منطقه، افتادن در دور این مسابقه و درگیری کشورها با یکدیگر است. سازمان همکاریهای اسلامی با ساختار و عملکردی که دارد، به عقیده من در مراحل اولیه قرار دارد و زمان زیادی لازم است تا به یک سازمان کارا تبدیل شود و بتواند در تنظیم روابط امنیتی کشورهای منطقه نقشآفرینی کند. البته سازمانهای قویتری همچون ناتو که سابقه بیشتری دارند و امکانات مالی بیشتری دارند، نیز به همین حالت دچار هستند، هرچند که آنها قویتر هستند.
همکاریهای گسترده اقتصادی در منطقه وجود ندارد و منافع اقتصادی کشورها به همدیگر گره نخورده است
تاجیک در خصوص فرصتها و چالشهای پیش روی همکاری اقتصادی بین ایران و کشورهای عربی و تأثیر تحریمها بر این گونه روابط ایران با کشورهای منطقه، اظهار کرد: فضای بین کشورهای منطقه بیشتر چالشی است. متأسفانه، به دلیل رقابتهای درونمنطقهای و تا حدی تحریک خارجی همکاریهای اقتصادی بسیار ضعیف است و کشورها تلاش میکنند نیازهای خود را از طریق قدرتهای خارجی تأمین کنند تا امنیت هم خریداری کنند! به همین دلیل، منطقه توسعه نیافته و در مراحل اولیه همکاریها قرار دارد. هر از گاهی صحبتهایی انجام میشود، اما اقدام خاصی برای ایجاد همکاریهای مؤثر که کشورهای منطقه را به هم متصل کند، صورت نمیگیرد. پروژههای بزرگ و توسعهای اساسی شکل نگرفته و این امر موجب میشود که اقتصاد و مآلا" امنیت کشورها به یکدیگر گره نخورند. در واقع، گره خوردن کشورها به یکدیگر میتواند امنیتی را به وجود آورد، اما متأسفانه این همکاریها وجود ندارد و منافع اقتصادی کشورها به همدیگر گره نخورده است. بنابراین، کشورها نمیتوانند از مزیت نسبی یکدیگر بهرهبرداری کنند که با شکل گیری اقتصاد مکمل باعث تأمین امنیت دستهجمعی شود. در همین فقره اقتصادی هم در ایران متأسفانه علاوه بر مشکل زیرساختی و اقتصاد سیاسی ضعیف که فروش نفت به سفره مردم وصل شده و خود را آسیب پذیر کردهایم اشکال عمده به رویکردی از سیاست خارجی مربوط میشود که منجر به محدود و کوچک کردن اقتصاد و کشور شده است. اقتصاد ایران کنونی نه در مقایسه با همسایگان، نه گذشته خودمان و نه در شان و قد و قواره جمعیت کنونی ایران نیست. الان از دایره اقتصاد بینالمللی بیرون افتادهایم و جایگاه مناسبی در بازار نفت نداریم و متأسفانه ما بعد از جنگ نتوانستیم از منظر اقتصادی در حد جایگاه و ظرفیت کشور روی پای خودمان بایستیم. علیرغم افت و خیز اوضاع اقتصادی در دولتهای گوناگون بعد از جنگ اما روند کلی مطلوب نبوده که الان به این درجه از کمبودها و ناترازیها در بخشهای گوناگون رسیدهایم. و شاخصهای توسعه انسانی، اقتصادی، اجتماعی، فقر، میزان و نرخ اشتغال، سطح دستمزد، افزایش تورم، کاهش سرمایهگذاری دولتی برای توسعه زیرساختها که موتور محرکه اقتصاد کشور و آماده شدن زمینه برای سرمایهگذاری در بخشهای تولیدی و خدماتی است کاهش تولید و پائین بودن سود آن بخش که سرمایهگذاری در تولید را مقرون به صرفه نمیکند، بالا بودن شاخص فضای بد کسب و کار و فراگیر شدن فساد اداری بیانگر این وضعیت نه چندان خوب اقتصادی کشور با تبعات امنیت ملی آن است! در چنین وضعیتی است که باید تلاش کنیم اول با سازوکارهای علمی، تخصصی و بسیج عمومی برای شکلگیری عزم ملی این شاخصها را بهیود بخشیم و دوم با پیوند اقتصادی کشور به دیگران که دارای دانش، فن آوری و سرمایه باشند اقتصاد ایران را از طریق تقویت بخش خصوصی و دست برداشتن دولت از اقتصاد مملکت هر چه سریعتر از این وضعیت خارج کنیم. تداوم این وضعیت به صلاح کشور، حکومت، صد البته مردم و جامعه ایرانی امروزه نیست و نه تنها در رقایتهای منطقهای از رقبا عقب ماندهایم بلکه مقبولت و مشروعیت حکومتی هم در میان مردم به دلیل ناکارآمدی و عدم فراهم شدن حداقلهایی از معیشت و رفاه مردم خدشه دار شده است!
کشورها بر اساس منافع خود به یکدیگر نزدیک یا دور میشوند
اصولا در دنیای منافع محور هیچ تزاحم و تضادی در همکاری کشورها با یکدیگر نیست
این دیپلمات با سابقه در پاسخ به این سؤال که آیا ایران و کشورهای عربی میتوانند همکاریهایی برای مقابله نفوذ روسیه در منطقه داشته باشند، گفت: اکنون دیگر فضای جنگ سرد در دنیا وجود ندارد که ما و کشورهای عربی با هم همکاری کنیم تا نفوذ روسیه را مهار نماییم. هم اکنون در تئوریهای روابط بینالمللی و سیاست خارجی در زمینه همکاریهای کشورها تبدیل حوزه نفوذ به حوزه منافع صورت گرفته است. در حال حاضر، موضوع اصلی سیاست خارجی پیگیری منافع اقتصادی است و اقتصاد بر سیاست و امنیت اولویت پیدا کرده است. به همین دلیل، نظریههای همکاریهای منطقهای و دسته جمعی بیشتر حول مسائل اقتصادی شکل میگیرد و نه لزوما فرمولهای همکاریهای امنیتی. در حقیقت، کشورها بر اساس منافع خود و مخصوصا منافع اقتصادی به یکدیگر نزدیک یا دور میشوند. زیرا جهان به تدریج به سمت کاهش، کمبود و فقر منابع در حال حرکت است! روسیه هم از منظر جایگاه حقوقی بینالمللی و دارا بودن حق وتو و تولید و فروش نفت میتواند یک بازیگر عمده باشد و به عنوان یک قدرت بینالمللی، در مجامع جهانی و به ویژه از لحاظ توان نظامی سختافزاری، حرف برای گفتن دارد. بنابراین، روابط روسیه با کشورها بر اساس منافع اقتصادی تنظیم میشود. این بدان معنا نیست که روسیه میخواهد از منظر روابط سنتی نفوذ کند و ما با کشورهای عربی بخواهیم جلوی نفوذ آن را بگیریم؛ بلکه هر کشوری میتواند بر اساس منافع خود با روسیه ارتباط برقرار کرده و از فواید اقتصادی این روابط بهرهبرداری کند. اصولا در دنیای منافع محور هیچ تزاحم و تضادی در همکاری کشورها با یکدیگر نیست. مهم آن است که بتوان یک الگوی رفتار دسته جمعی بوجود آورد که کشورها بتوانند با استفاده از مزایای نسبی خویش در تولید و تبادل کالا یک اقتصاد مکمل منطقهای و بینالمللی که زنجیره تأمین و توزیع کالا را تشکیل میدهند، شکل دهند. این بهترین و روانترین گردش سرمایه و تولید ثروت بدون تسری دید امنیتی بر روابط بین کشورهاست. البته این مختص روسیه هم نیست. چین هم همین شرایط و موقعیت را دارد. در مقابل کشورها هم برای استفاده از مزیتهای نسبی یکدیگر الگوی رفتاری و فرمولهای همکاری خویش را از موازنه منفی به موازنه مثبت یعنی ایجاد توازن بین همه کشورهای صاحب امکانات و منابع برای توسعه تبدیل کردهاند. کشورهای منطقه هم روابط خویش را متنوع کرده و خود را از فضای جنگ سرد رها ساختهاند. این متوازن سازی در سیاست خارجی نفع دیگری هم دارد که سبب رقابت حذفی کشورهای خارج از منطقه نشده که کشورهای داخل منطقه را در درون این رقابت انداخته و منابعشان را هدر دهند! این یعنی دور نگه داشتن منطقه از درگیری قدرتهای خارجی و گردش سرمایه در درون منطقه و هم افزائی توسعهای. به دلیل ویژگیهای تاریخی و جغرافیایی در این منطقه هیچ کشوری تنهائی به توسعه نخواهد رسید! یا همه به ریل گذاری توسعه میرسند و یا هیچیک نمیرسند! و این سبب تشدید درگیریهای منطقهای و تسری به سایر نقاط جهان میشود!
بحرانهای منطقهای تأثیر بسزایی بر روابط بین شمال و جنوب خلیج فارس دارند
این کارشناس ارشد سیاست خارجی ایران تاکید کرد: در مورد تأثیر بحرانهای منطقهای بر روابط ایران و کشورهای عربی، باید گفت که این بحرانها از عوامل واگرایی هستند. کشورهای عربی به دلیل اینکه در اردوگاه غرب تعریف میشوند، سیاست راهبردی خاصی برای خود دارند و فعالیتهای نیروهای مقاومت ضداشغالگری اسرائیلی در منطقه را به نوعی مضر برای سیاستهای خود تلقی میکنند و در تقابل با آنها قرار میگیرد. بنابراین، به عقیده من، ریشه بحرانهای منطقهای یعنی اشغال سرزمینهای فلسطینیها تأثیر بسزایی بر روابط بین شمال و جنوب خلیج فارس دارند.
فرهنگ لازم برای همکاریهای منطقهای وجود ندارد
وی در خصوص امکان همکاری میان کشورهای منطقه با وجود حضور گسترده کشورهای غربی، خاطرنشان کرد: متأسفانه ما در یک منطقه توسعهنیافته زندگی میکنیم. به گونهای که اگر مشکلات ما با غرب حل شود، کشورهای عربی حاشیه جنوبی خلیج فارس، این حل مشکلات را ضد منافع خود تلقی میکنند. این وضعیت باعث میشود که مسائل حل نشوند و در سطح بغرنج باقی بمانند و روابط بین کشورهای منطقه عمق و پیوستگی خاصی پیدا نکند. به همین دلیل، متأسفانه ما شاهد پروژههای مشترک بین چند کشور در زمینه مسائل آب، حملونقل و محیط زیست و دیگر موضوعات مرتبط با سرنوشت کشورهای منطقه نیستیم. از دیگر دلایل آن این است که فرهنگ لازم شکل نگرفته تا کشورها با یکدیگر همکاری کنند و همکاری هر کشور با کشورهای دیگر را علیه خود ندانند. حتی در ایران نیز میبینیم که وقتی کشوری اقدام به اجرای طرحی ترانزیتی یا حملونقلی میکند، برخی تصور میکنند که این کار علیه ایران است. این نگرش باید تغییر کند و اجازه دهیم کشورها با یکدیگر همکاری کرده و از فواید و نتیجه این همکاریها همه بهرهبرداری کنند. این نیاز به یک اراده دسته جمعی دارد که کشورها تلاش کنند با کمک یکدیگر اقتصاد منطقه را شکوفا کنند. این روش باعث میشود یک اقتصاد بزرگ منطقهای شکل بگیرد. در حالیکه اگر هر کشوری بخواهد فقط اقتصاد خودش را محور قرار دهد اقتصاد بزرگ مقیاس شکل نمیگیرد. اقتصاد هر چقدر بزرگتر باشد فوایدش بصورت تصاعدی افزایش مییابد! نکته دیگر باید سعی شود کشورها به این امر پای بند باشند که از موقعیت اقتصادی خود نخواهند بهره برداری سیاسی بکنند و یا از آنها در رقابتهای سیاسی بهره برداری کنند. همکاریهای اقتصادی باید کاملا اقتصادی بمانند. درست مانند دو شریک که در یک تجارت یا تولید با هم همکاری دارند. اینها کار خیلی سختی نیست. اراده، تلاش، مذاکره، تهیه پروژه های مشترک و تخصیص منابع میخواهد. متأسفانه منطقه دچار روزمرگی شده و کمتر به فکر مسائل استراتزیک منطقه هستیم.