مهمتر اینکه سیاستهای روسیه و ایران در جهت حفظ بقای بشار اسد شکست خورد و این دو کشور بیشتر از دیگر کشورها دچار شوک سیاسی شد.علت این بود که نه ایران و نه روسیه شناخت کافی ازآنچه زیرپوست جامعه فلکزده و فقیر سوریه میگذشت نداشتند. در سوریه حقوق یک ژنرال 100 دلار، حقوق افسر 50 دلار، حقوق کارگر 25 دلار بود چنین ارتشی معلوم است که انگیزه نداشت و بهمحض ورود نیروهای تحریر الشام بهجای مقاومت یا فرار کردن و یا به معارضان پیوستند. در حالیکه هزینه زندگی در لبنان حدود 500 دلار است ولی حقوقبگیران با اندک درآمد دخلشان با خرجشان جور درنمیآمد.شگفت آنکه رشد اقتصادی در سوریه بهجای مثبت، منفی 26 درصد بوده است. این آمارها چهره آشکار و پنهان سوریه را که محور مقاومت نامیده میشد روشن کرد.
آزادی زندانیان
وقتی درهای زندان باز شد معلوم شد که چقدر افراد بیگناه سالیان طولانی در زندانهای بشار اسد بودهاند. یک نمونه آن خلبانی است که 43 سال به خاطر نافرمانی در بمباران معترضان شهر حما در سال 1982 به 43 سال زندانی شد، طولانی شدن زندانیان در اسارت باعث شد که حتی بعضی از آنها نام خود را فراموش کنند.
حضور روسیه
روسیه که متحد حافظ اسد و بشار اسد بود همواره در حفظ و بقای این رژیم از هیچ اقدامی مثل کمک نظامی و کشتار مردم کوتاهی نکرد. روسیه فقط در سوریه پایگاه مثل پایگاه هوایی حمیمیم در لاذقیه و پایگاه دریایی طرطوس دارد.
حضور ایران
ایران به دلیل اینکه استراتژی آن نابودی اسرائیل بوده و هست و حزبالله لبنان را به خاطر تقویت شیعیان و همچنین مقابله با اسرائیل ایجاد کرده بود سوریه پلی بود برای رساندن کمکهای تسلیحاتی و نظامی حزبالله، دراینارتباط ایران هم در سوریه و هم در لبنان حضور جدی داشت البته اسرائیل بارها مراکز نیروهای ایران در سوریه را بمباران کرده و در روزهای اخیر با استفاده از خلع قدرت بیش از 250 بار به مناطقی در سوریه حمله کرده است و انبارهای اسلحه را از بین برده است.
اتفاقی که افتاده این است که یک گروه بنیادگرا و تروریست اکنون قدرت را در دمشق در دست گرفته، این گروه هم با ایران بد است و هم با روسیه. بنابراین هرچند گفته میشود که روسیه با غرب و اسرائیل بر سر اسد معامله کرده بااینوجود به نظر میرسد که این گروه در آینده مقابل روسیه خواهد ایستاد همین اتفاق میتواند درباره ایران هم تکرار شود. گروه هیئت تحریر الشام با ایران بیشتر از سوریه خصومت دارد. بنابراین جایگاه روسیه و ایران در سوریه تضعیف و متزلزل شده و احتمالاً غرب تلاش خواهد کرد جای ایران و روسیه را در سوریه بگیرد البته باید منتظر باشیم تا ببینیم در روزهای آینده چه اتفاقاتی خواهد افتاد.
پرسش این است، وقتی که سیاستها به دلیل عدم شناخت کشورهای منطقه غلط از آب درآمده است آیا ایران میخواهد دوباره همان سیاستها را در لبنان، غزه، یمن و عراق تکرار کند یا این که رویکرد تازهای متناسب با شرایط پیش آمده در خاورمیانه جدید اتخاذ کند. واقعیت این است که خاورمیانه تغییر کرده و کمتر از ۴۰ روز دیگر دونالد ترامپ وارد کاخ سفید خواهد شد و با حمایت از اسرائیل و به جریان انداختن صلح ابراهیم تلاش خواهد کرد ایران را در منطقه منزویتر از قبل کند. وقتی چنین است باید سیاست نو با نگاه به درون نه به برون اتخاذ کرد.