نمایشگاهی از نقاشی های شیرین اتحادیه در گالری ویستا بر پا شده است. استیتمنتی به قلم خود هنرمند، با واژهها و عبارتهایی استعاری، مضمون «جدایی» را برای نمایشگاه پیش می نهد و پنجرهای در مقابل تماشاگران می گشاید.
تابلوهای تک عنصری، همچون تکه هایی جداافتاده از یک کل، جلوه گر می شوند. تکه های بریده شدهای که بر زمینه ای بیگانه و تهی چسبانده شده اند تا حس غربت و انزوا را بیان کنند. این تابلوهای کوچک به فقدان و غیاب جهانی مستحکم ارجاع می دهند که تکه های از هم پاشیدهی آن را شیرین اتحادیه برداشته و بر روی زمینه هایی سرد و خنثی چسبانده است. این تکه های جداشده با رنگهای چندلایه و ضخیم که گویا از فضای طبیعی خود کنده شده و به فضایی ناآشنا پرتاب شده باشند، زیبایی شناسی خاص خود را پدید آوردهاند.
شیرین اتحادیه با رنگ های گرم، بافتها و خراش های عمیق، باندپیچی ها و سطوح تیز و ناهموار، و همچنین انتخاب تمِ جدایی، مخاطبان خود را از سطح زیبایی شناسیِ صِرف وارد لایه های استعاری کرده است. استعاره هایی از زمینهای تشنه، جراحت ها، تنهایی و سرگشتگی.
شیرین اتحادیه با به تصویر کشیدن مفاهیمی در نهایت خلوصشان، این تکههای جداشده را به چنان مرتب های از تأثیرگذاری رسانده است که در فیگوری در حال احتضار، فقط و فقط یک احتضارِ محض را میبینیم و در نی متنهای بی سر، پهلویی دریده شده را، و نه هیچ چیز دیگری را.
اگر از این کلاژ-نقاشیها عبور کنیم و به تماشای تابلوهای بزرگ برویم، با ترکیببندیهایی مواجه می شویم که در سطحی دیگر همان تمِ جدایی را بیان می کنند. نگاه تماشاگران بر روی این نقاشیها جریان پیدا میکند و بیش از هر چیزی از انسجام، هارمونی، تعادل و کلیتی پویا لذت میبرد. این ویژگی های زیبایی شناختی با هندسه ای پنهان و خودآگاهی هنرمند، همزمان با اتوماسیون و خودانگیختگی پدید آمده اند.
عناصر تابلوهای بزرگ، بیشتر در مسیری افقی سازمان یافته اند و صفحه های نُت موسیقی را در ذهن متبادر میسازند. در این تابلوها سمفونی «جدایی» نواخته میشود. هارمونی حاصل از همنشینی سایه روشنها، رنگها و شکلها، این تابلوها را به قطعه هایی موسیقایی نزدیک کرده است.
تونالیته های رنگیِ اُخرایی که تنِ انسان و زمین های کویری را به یاد میآورند، در کنتراست با رنگ های آبی، گرمای بیشتری را میتابانند.
تابلوهای بزرگ، فاقدِ نقطهی کانونی واحدی هستند. عناصر بصری در سطح تابلوها پراکنده شدهاند. نگاه تماشاگران در میان آنها به گردش درمیآید، بدون آن که در جستوجوی قهرمانی باشند. در این تابلوها تجمع و تراکم عناصر از سویی و میدانهای خالی از سوی دیگر، فضاهایی دراماتیک آفریدهاند.
در یکی از تابلوها ساقه های پر از گل، همچون خطوطی عمودی، ریتمی چشم نواز پدید آوردهاند.لکه های سرخ در توهمِ گلهای وحشی و لخته های خون در نوسان هستند.
در این تابلوها احساس حرکت و لحظه های زودگذر، محوشدگی و فرازوفرودهای شدت های نور و رنگ، ذهن تماشاگران را به مفاهیمی همچون بی ثباتی و ازهم گسیختگی سوق می دهند.
این نقاشیها باید در کانتکست مدرنیته قرائت و رمزگشایی شوند. فضایی که تماشاگران در آن زیسته اند و با همهی وجود آن را درک و احساس میکنند.
سرزندگی و گرمایی که از بافت های غنی و پالت رنگ های شیرین اتحادیه حاصل میشود، با انرژی و شدت عاطفی همراه است. لایه های ضخیم رنگ، به نقاشیها جسمیت و کیفیتی لمس پذیر داده اند.
فیگورهای انسانی در تابلوهای بزرگ از چنان ابهامی برخوردار هستند که گویا هنرمند قصد دارد به هویت های کمرنگ شده ی آدم ها اشاره کند و بر ماهیت گذرای زندگی تأکید بورزد. همان طوری که در بیانیهی هنرمند آمده است «هر لحظه ما را از لحظه ی قبل جدا میکند ... حتی باد که می وزد دم از جدایی میزند و جدایی همواره ناتمام است».
شیرین اتحادیه با آوردن مثالهایی عینی، مفهوم «جدایی» را از آنها انتزاع میکند. هر انسانی این مفهوم را در زندگی خود تجربه کرده است و به خوبی میتواند با این نقاشی ها همراهی و همذات پنداری کند. اندیشهای که هنگام تماشای نقاشی ها در ذهن مخاطبان شکل می گیرد، به امور واقعی و مشخصی از زندگیشان پیوند میخورد. جدایی های تحقق یافته در ذهن آنان زنده میشوند و با نقاشیهای نمایشگاه در هم می آمیزند.
انسانهای شیرین اتحادیه در نقاشی هایش؛ چه آنهایی که همچون تکههایی برشخورده بر تابلوهای کوچک چسبانده شده اند و چه انسانهای پراکنده در نقاشی های بزرگ، با مضمونی که بر آنها سایه انداخته است، از موقعیت های بی زمانی و بیجا و مکان بودن بیرون آمده و به قول سارتر به «انسانِ در جهان» تبدیل شدهاند.
گفتنی است، نمایشگاه نقاشی های شیرین اتحادیه از 27 مهر تا 7 آبان در گالری ویستا برقرار است.