ستاره صبح، فائزه صدر: مقاومت فلسطین به رهبری حماس در سپیده دم هفتم اکتبر ۲۰۲۳ (۱۵ مهر ۱۴۰۲) به شهرکهای اسرائیل در نزدیکی غزه حمله کرد و ضمن تصرف پایگاه های ارتش تعدادی از شهروندان اسرائیل را به اسارت گرفت. این عملیات به شکلی غافلگیر کننده خاورمیانه و جهان را تکان داد. ارتش اسرائیل در واکنش به این حمله و به بهانه آزاد کردن اسرا، غزه را تحت تصرف درآورد و با تبدیل کردن این منطقه به سرزمینی سوخته جریان زندگی در باریکه غزه را مسدود کرد. طی این مدت ۷۰ درصد از منازل و زیرساخت های نوار غزه تخریب شد و بیش از ۴۰ هزار و ۶۰۰ نفر از فلسطینیان جان خود را از دست دادهاند که ۷۲ درصد از انها زنان و کودکان بودند. پس از طوفان الاقصی، به دنبال حمله اسرائیل به نوار غزه و بالا بودن حجم ویرانی و تلفات جنگ، این شائبه مطرح شد که طوفان الاقصی عملیاتی با نفوذ و تله گذاری اسرائیل بود تا زمینه حمله به غزه و سرکوب گروه های مقاومت را فراهم آورد یا یک عملیات طراحی شده از سوی خود حماس. این سناریو هنوز هم با قوت توسط برخی از تحلیلگران مطرح میشود. ستاره صبح به بهانه یک ساله شدن جنگ غزه در گفتوگو با حشمت الله فلاحت پیشه، رئیس پیشین کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس به جست و جوی حقایق این جنگ پرداخته که در ادامه میخوانید:
طوفان الاقصی چگونه طراحی شد؟ آیا اسرائیل به دنبال یافتن بهانهای برای حمله به غزه و آغاز جنگی گسترده با گروه های مقاومت فلسطین و منطقه بود یا خیر؟
من عقیده دارم طوفان الاقصی حاصل لبریز شدن کاسه صبر فلسطینیها بود. فلسطینیها در غزه محاصره شده بودند و عملا تنها تعداد معدودی از اهالی غزه میتوانستند برای کارگری در نقاط دیگری از اراضی اشغالی از محدوده غزه خارج شوند. کارگران فلسطینی غزه روایتگر برخورد های توام با تحقیر و تبعیض اسرائیلیها با خود بودند.
این وضعیت جان فلسطینیان را به لب رسانده بود. لبریز شدن آستانه تحمل مردم غزه موضوعی است که باید در جستن و جوی انگیزه طوفان الاقصی دیده شود. اینکه اقدام حماس خدمتی به جریان مقاومت بود یا نه؟! محل اختلاف نظر است.
اگر از نگاه فلسطینیان به ماجرا بنگرید آنها به دنبال راهی بودند تا وضعیت اسفبار زندگی خود در محاصره و اعتراضشان نسبت به این شرایط را به نحوی به جهان نشان بدهند.
ولی از نگاه کلیت جریان مقاومت و گروهها و کشور های ضد اسرائیل آنچه در 7 اکتبر( 15 مهر 1402) رخ داد غافلگیری برای همگان بود. در رأس ماجرا هم اسرائیل و هم ایران غافلگیر شدند. از این نظر نمیتوان طوفان الاقصی را عملیاتی حاصل نفوذ و تله گذاری اسرائیل دانست.
طوفان الاقصی بزرگترین رسوایی امنیتی تاریخ اسرائیل به حساب میآید. این رسوایی در زمان کسی شکل گرفت که ادعای پرچم داری قوم یهود را دارد. نتانیاهو پر از ادعاهای آخر الزمانی است. لذا پس از اتمام جنگ اولین کسانی که محاکمه خواهند شد نتانیاهو و تیم نظامی، امنیتی و مرزی او است که چرا و چگونه این رسوایی بزرگ در زمان آنها شکل گرفت؟!
این تحلیل از عدم شناخت نتانیاهو و جریان حاکم بر اسرائیل خبر میدهد زیرا این گروه برای ارتکاب به جنایت به بهانه نیاز ندارند. آنها بدون بهانه هم خشونت طلب و جنایتکار هستند. نتانیاهو مدعی است که در ضربه زدن به طرف مقابل همواره باید چند گام پیش باشیم.
جریان مقاومت نیز بعد از طوفان الاقصی غافلگیر شد. اگر این جریان به طور منسجم عمل میکرد، عملیاتی که در دستور کار بود قطعا موفق تر میبود. قبول دارم آنچه در عملیات طوفان الاقصی شکل گرفت بهانه به دست نتانیاهو داد تا بزرگترین جنایت قرن بیست و یکم را در غزه شکل دهد و دنباله جنایت را به خاک لبنان کشیده است.
اگر اقتصاد را یکی از عوامل تأثیر گذار بر بسیاری از تغییرات و تحولات منطقه و جهان بدانیم، چگونه میتوان طوفان الاقصی و جنگ یک ساله غزه را با اهداف و عومل اقتصادی تحلیل کرد؟
طوفان الاقصی از طرحی عملیاتی و از پیش برنامه ریزی شده ناشی نمیشد. اتفاقات بعد از 7 اکتبر را میتوان در این حوزه بررسی کرد، ولی طوفان الاقصی صرفا یک خشم فروخورده بود.
وضعیت برای حماس و جریان قسام به این صورت قابل توجیه بود که شرایط دیگر قابل تحمل نیست. حماس که دنیای عرب را به عنوان پشتیبان میدید با واقعیت تلخی روبهرو شده و به توافق سعودی و اسرائیل خیره مانده بود، توافقی که اهداف و آرمان های فلسطینیان دیده نشده است.
طوفان الاقصی از این منظر خشم و اعتراضی سیاسی نسبت به رفتار عربستان، توافقات پشت پرده سعودیها با اسرائیل و جریان طرح ابراهیم بود.
جنگ بزرگترین آسیب اقتصادی را به اسرائیل وارد کرد به طوری که اگر کمک های آمریکا و اروپا نبود اسرائیل دچار بحران اقتصادی میشود.
شاید نتانیاهو خونخوار و دیوانه باشد ولی حقایق جنگ از جمله واقعیت های اقتصادی میتواند او را کنترل کند.
نگرانی بایدن از جنگ گسترده میان ایران و اسرائیل صرفا انتخاباتی نیست و براساس براورد های واقعی صورت گرفته است که مسائل اقتصادی در این میان نقش پر رنگی دارد.
با توجه به آنچه منطقه طی یک سال اخیر تجربه کرد و با تحلیل تصمیمات و واکنش های نتانیاهو آیا میتوان گفت جنگ یک ساله غزه تا چه زمانی ادامه خواهد داشت و تا کجا پیش میرود؟
میزان تلفات نظامیان اسرائیل در چند روز جنگ زمینی با لبنان بیش از مجموع تلفات اسرائیلیها طی شش ماه گذشته در غزه است. این یک واقعیت است که ارتش مردم و دولت اسرائیل و شخص نتانیاهو باید آن را ببیند و تصمیم بعدی را اتخاذ کند.
در طرف دیگر ایران قرار دارد که تا کنون اقداماتش علیه اسرائیل نیمه عملیاتی بوده، وعده صادق 1 اقدامی تبلیغاتی بود. ایران زمان و سطح حمله را پیش از وقوع اعلام کرد. پهبادها را در قدم اول فرستاد و حملاتی با تلفات و خسارات صفر را تدارک دید. در وعده صادق 2 نیز به گونهای عمل شد که از یکی دو ساعت قبل از حمله برخی کشورها از جمله آمریکا متوجه حمله باشند. اما اگر جنگ تمام عیار بین ایران و اسرائیل رخ دهد حمله به مراکز اقتصادی کشیده خواهد شد هزینه چنین جنگی برای نتانیاهو بسیار سنگین خواهد بود.
اگر نتانیاهو اشتباه کند و به مراکز اقتصادی ایران حمله کند، جنگ تمام عیار میشود و ایران مجبور است موشک های خرمشهر را با توان ویرانگری بالاتر به کار بگیرد.
از سویی حزب الله لبنان به دلیل نفوذ ضرباتی جدی دید، ولی به مرور و با ترمیم قوا مانع از پیشرفت اسرائیل خواهند شد.
واقعیات جنگ این است و با نزدیک شدن درگیریها به مراحل جدی حتی دست خونخواری مثل نتانیاهو نیز شروع به لرزیدن خواهد کرد. امروز در مرحلهای قرار داریم که جایی برای تبلیغ و حرکت های نمایشی نمانده است. تا جنگ تمام عیار بین ایران و اسرائیل تنها به اندازه یک اشتباه محاسباتی زمان باقی مانده است.