با وجود اینکه رئیسجمهور نقش مهمی در وضعیت اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی و حتی در روابط خارجی دارد، اما طبق قانون اساسی ایران مقام رهبری، قدرت اول کشور است وبیشترین اختیارات در حوزه نظامی، امنیتی، سیاست خارجی و تعیین سیاستهای نظام را دارد.
کاهش ارزش پول ملی
مطالعه مناظرات و تبلیغات تمام کمپین های انتخاباتی و اظهارات مسئولین دربعد از انقلاب 1357، نشان میدهد که دو محور "وضعیت اقتصادی مردم" و "روابط خارجی" بیشترین اهمیت را داشته است. درمورد اقتصاد ایران بعد از انقلاب چند شاخص کلیدی وجود دارد که مورد قبول همه جناحهای سیاسی است. آن این واقعیت است که بعد از انقلاب تا کنون، ارزش پول ملی از از هر دلارحدود 70 ریال در سال اول انقلاب به هردلار حدود 600 هزار ریال سقوط کرده، تورم افزایش و به بیش از 40درصد رسیده و تولید ناخالص ملی ایران کاهش زیادی داشته است.
خسارت تحریم
اما در سیاست خارجی اختلاف دیدگاه جناح های سیاسی در مورد روابط با غرب و آمریکا وجود داشته که همچنان چالش اصلی روابط خارجی ایران است. با این وجود بین جناحهای مختلف سیاسی ایران در چند مورد اتفاق نظر وجود دارد:
1) تحریمهای آمریکا تأثیر مهم و غیر قابل انکاری بر اقتصاد ایران داشته و خسارتهای تریلیون دلاری به اقتصاد ایران زده است. آمریکا بعد از انقلاب چند هزار تحریم علیه ایران اعمال کرده که فقط در دوره ترامپ 1500 تحریم علیه ایران اعمال شد که در دوره دولتهای بایدن به بیش از 2000 تحریم افزایش یافت.لذا هیچ جناحی منکر تأثیر منفی این تحریمها بر اقتصاد ایران نیست.
2) همه دولتهای بعد از انقلاب اعم از اصولگرا و یا اصلاحطلب حد اقل در یک مورد برای کاهش تشنج با آمریکا تلاش کردند و جملگی شکست خوردند که نمونه آخر آن هم توافق برجام بود که دردوران دولت اوباما صورت گرفت و بطرز بسیار آشکاری خصومت واشینگتن- تهران را کاهش داد. اما ترامپ از برجام خارج شد ودشمنیها را افزایش داد.با وجودیکه دولت اصولگرای رئیسی برای احیاء برجام تلاش کرد اما مذاکرات مستقیم و غیرمستقیم دولتهای رئیسی و بایدن هم به نتیجه نرسید.
3) اختیار تصمیم گیری در مورد سیاست خارجی از جمله روابط با آمریکا با مقام عالی رهبری ایران است و نه دولت یا مجلس.
این موارد حاکی از اهمیت موضوع روابط ایران و آمریکا درسیاست داخلی و خارجی است. بهبود اقتصاد نیازمند موارد متعددی است از جمله: رفع تحریمها، بهبود روابط خارجی، رفع فساد، بهبود حکمرانی و کارآمدی سیستم و خصوصی سازی اقتصاد ایران. پزشکیان در صورتی در حل این معضلات موفق خواهد بود که بتواند یک دولت "وحدت ملی" تشکیل دهد و از حمایت مقام رهبری، سپاه پاسداران و قوای قضائیه و مقننه برخوردار باشد.
نویسنده معتقد است که دولت پزشکیان بطور جدی مسیر توسعه روابط با همسایگان، قاره آسیا، قدرتهای بلوک شرق و جهان سوم را دنبال خواهد کرد اما در مورد روابط با آمریکا و غرب با چالشهای متعدد داخلی و خارجی مواجه خواهد بود. همچون دولتهای قبلی، پزشکیان نیز بدون تشنج زدایی با آمریکا، قادر به عادیسازی روابط با جهان غرب نخواهد بود.
شکست مذاکره با آمریکا
روشن است که رفع تحریمها نیز بدون گشایش در روابط ایران وآمریکا ممکن نخواهد شد. مذاکرات و توافقات ایران و آمریکا در چهل سال گذشته شکست خورده چون همیشه راجع به یک موضوع مثل موضوع هستهای بوده در حالیکه دوکشوردرموضوعات متعدد اختلافات مهم دارند. لذا مذاکرات و "توافقات تک موردی" در چند دهه گذشته شکست خورده و در آینده هم شکست خواهد خورد مگر اینکه دو طرف "گفتوگوی جامع" در مورد همه موضوعات مورد اختلاف طرفین داشته باشند. حل دو مشکل اساسی اقتصادی و روابط خارجی چند دهه گذشته ایران، نیازمند تصمیمات کلان مقام رهبری است که لازمه چنین تصمیماتی نیزوجود وحدت و اجماع ملی در داخل است. دوران ریاست جمهورجدید یک فرصت است. شکی نیست که آیتالله خامنهای و پزشکیان، هردو خواهان بهبود اوضاع اقتصادی و رفع تحریم هستند.