دور دوم انتخابات آخر هفته جاری برگزار میشود. تحلیل تان از فضای انتخاباتی و میزان رأی احتمالی چیست؟
متأسفانه مجلس یازدهم تجربه خوبی نبود و انتخابات مجلس دوازدهم نشان داد که این مجلس هم متأسفانه در همان مسیر حرکت میکند. دور دوم انتخابات نیز از این قاعده مستثنی نیست.
میزان حضور مردم و مشارکت احزاب در این دوره از انتخابات رضایت بخش نبود و نتیجه آن انتخاباتی کم رمق و کم رونق بود که انتخاب نمایندگان در بسیاری از شهرهای کشور به مرحله دوم کشیده است.
چرا برای رفع این مشکل چاره اندیشی نمیشود؟
متأسفانه در سیستم از این وضعیت استقبال میشود و اقلیتی از این شرایط نامطلوب سیاسی و اجتماعی کشور احساس خرسندی میکنند. گویا این طیف به این نتیجه رسیده که تنها در صورت کم رونق بودن انتخابات میتواند کشور را به اراده سیاسی خود اداره کند. سه سال است که سکان کشور به طور کامل در دست این طیف است. ارزیابی تخصصی و کارشناسی چه چیزی را نشان میدهد؟ مشاهدات مردم چه میگوید؟ در کدام بخش میتوان نمرهای قابل قبول به کارنامه این گروه داد؟ این طیف با کدام دستاورد به ادامه چنین رویهای اصرار میورزند؟
می توان گفت، اینکه انتخابات در فضایی سرد برگزار شود، مطلوب تندروها است؟
شاید از نگاه طیف حاکم، یکسان سازی و یکپارچه کردن نهاد های قدرت، شرایط مطلوبی برایشان خلق میکند و این مجموعه در ظاهر به شکل یک دست بر کشور حاکم میشوند، ولی یکسان سازی پله اول انشقاق و ایجاد اختلافات عمیق است. در میان اصولگرایان نشانههایی از وضعیت جدید این طیف و انشقاقها و اختلافات نمایان شده است که این اختلافات در سطح کلان و در میان گروه اداره کننده کشور، به نفع ایران و مردم نیست.
هنوز سه سال از شروع فعالیت این جریان نگذشته ولی به جان هم افتادهاند. اصولگرایی در درون خود چندین ائتلاف دارد.
اگر دقت کنید متوجه میشوید که اختلافات تا چه حدی گسترش پیدا کرده است. اختلافات در حواشی منتشر شده از شورای شهر و مجلس و به شکل برجستهای در تصمیمات این مجموعهها نمایان است.
در سایر نهادها هم وضعیت به همین شکل است ولی در دولت چندان بروز و ظهور پیدا نمیکند چون مسائل داخل دولت مثل مجلس و شورای شهر به آن شکل شفاف و علنی اطلاع رسانی نمیشود.
کشمکش میان اصولگرایان در تمامی لایه های قدرت وجود دارد. این قدرت طلبی گاهی به کشیدن زیر پای هم ختم میشود. اخبار تلخی که هر چند وقت یک بار از اختلاس، رانت خواری، تخلفات و... منتشر میشود از همین اختلافات ریشه دارد وگرنه چه کسی میتوانست به اسناد و مدارک زد و بند های برخی از چهرهها دسترسی داشته باشد؟! اختلافاتشان باعث شده همدیگر را رسوا کنند.
اصولگرایان در حالی اکثریت کرسیهای بهارستان را از آن خود کردهاند که به طور کاملا ملموسی دچار چنددستگی و حتی میتوان گفت انشقاق هستند.
دقیقا همینطور است. وقتی باند های قدرت میخواهند در غیاب نهاد های سیاسی، مدنی و احزاب، صورت بندی سیاسی کشور را تنظیم کنند و به شرایط مطلوب خود شکل بدهند، چون ریشه این تلاششان منفعت خواهی و مادی است و جنبه های مادی و اقتصادی قدرت در نظر باند های قدرت بر منافع جمعی میچربد، از این رو تضاد منافع پیش میآید.
هر چقدر که بخواهند با روکش های ارزشی، دینی و... بر این قدرت طلبی خود پوشش دهند باز هم ریشه این جنگ قدرت عریان میشود و خود را نشان خواهد داد. در میان اصولگرایان، منصب فروشی و کشمکش بر سر مناصب وجود داد. این وضعیت برای کشور خطرناک است و دوداش به چشم مردم میرود. بی میلی مردم به انتخابات به شکل مستقیم و غیر مستقیم از این وضعیت ناشی میشود. نتیجه خدمت باید به کاهش فشار های معیشتی ختم شود. تلاش های دلسوزانه باید شکاف ها، اختلافات و دو قطبیها را در جامعه مرتفع کند. هر حرکتی از سطوح بالا باید به ریشه کن شدن بحران بی اعتمادی در جامعه بیانجامد.
نکته خاصی برای پایان گفتوگو دارید؟
انتخابات آزاد، سالم و درست یکی از راههایی است که پیشرفت و توسعه را محقق میکند. با این توضیح که چنین انتخاباتی از مسیر احزاب و تشکل های سیاسی میگذرد.