برخی آمار مشارکت پایین مجلس دوازدهم را نیز گواهی بر عملکرد مجلس یازدهم میدانند. محمود صادقی نماینده مجلس دهم در گفتوگو با فراز میگوید که نهاد پارلمان در کشور به شکلی نهادی تضعیف شده و یکدستی مجلس در میان اصولگرایان چنددستگیهایی را به وجود آورده است.
در چنین شرایطی به نظر میرسد که منتخبان مجلس دوازدهم نیز قبل از شروع دوره خود، بیش از آنکه دارای برنامههای دقیق باشند، به دنبال جایگاه ریاست و دیگر کرسیهای ریاست بهارستان هستند. تاجایی که امام جمعه اردبیل نیز از «لابیگریهای عظیم» برای تعیین رئیس آینده مجلس خبر داده است. اما چه جریانهایی به دنبال لابیگری برای تصاحب کرسب ریاست و فضاسازی در این حوزه هستند؟
در گفتوگو با صادقی عملکرد مجلس یازدهم و پاسخ این سؤالات را بررسی کردیم. در ادامه مشروح این گفتوگو را میخوانید.
آقای صادقی عملکرد مجلس یازدهم را چطور ارزیابی میکنید؟ آیا این مجلس دستاورد ملموسی داشته است؟
برای ارزیابی دقیق دستاورد هر دوره از مجلس باید به طور تفصیلی به مصوبات آن اعم از لوایح، طرحها و اقدامات نظارتی مراجعه کرد. اما باید توجه کرد که به طور کلی نهاد قانونگذاری در کشور تضعیف و صرفنظر از اینکه چه جناحی اکثریت را در اختیار داشته باشد، انتظارات از مجلس برآورده نمیشود. معیوببودن نظام انتخاباتی ورود نمایندگان صالح و منتخب مردم را محدود میکند. از سوی دیگر وجود نهادهای موازی مجلس به شکل نهادی نیز تضعیف شده است.
اما مجلس یازدهم با شعارها و هیاهوهایی به ویژه با فضاسازی علیه مجلس دهم و دولت آقای روحانی وارد مجلس شدند. با گذشت چهار سال و در آستانه پایان مجلس، دستاوردی ملموس که حتی پایگاه اجتماعی اصولگرایی را راضی کند مشاهده نمیشود. نتیجه این عملکرد در کاهش مشارکت در دوره دوازدهم نیز دیده شد. در حالی که نمایندگان مجلس یازدهم نیز با حدنصابهای پایین و بیسابقهای وارد پارلمان شده بودند.
نمایندگان با شعارهایی مثل، تغییر ریل اقتصادی کشور، تقویت نظارت و شفافیت وارد مجلس شدند. اما از همان ابتدا اقداماتی را در دستور کار قرار دادند که مانع تحقق این شعارها میشد.
تصویب قانون اقدامات راهبردی در همان آغاز راه قفلهای تازهای به تحریمها زد و اجازه نداد تا پس از تغییر دولت در آمریکا دولت از زمینه فراهمشده برای تغییر شرایط استفاده کند.
همچنین پیش بینی میشد که شاید وقتی قوا یکدست میشوند بعضی موانع برطرف شود. اما میبینیم که لوایح مرتبط با FATF که در مجلس دهم در مجمع تشخیص به بنبست رسیده بود نیز همچنان به نتیجه نرسیده است؛ بنابراین سمتوسوی این مجلس بیشتر به سمت افزایش تحریمها و خودتحریمی بوده است. موضوعی که تأثیر تعیینکنندهای در شرایط اقتصادی ایران دارد. چراکه حتی اگر دولتی با برنامه و سیاستگذاریهای درست نیز بر سر کار حاضر شود در شرایط تحریمهای همهجانبه و نبود وضعیت باثبات خارجی نمیتواند به موفقیت برسد. چه برسد به دولتی که سطح کارشناسی به شدت نازلی دارد و فاقد برنامه است. در واقع اینها با یکدیگر همافزایی کردند؛ تداوم تحریمها و خامی و شعاری بودن مجلس و دولت. در نتیجه امروز پس از چهار سال دستاوردی از مجلس یازدهم نمیبینیم. به همین دلیل نگرانی از وضعیت امروز و بیاطمینانی به شرایط آینده مردم را مستاصل کرده است.
به نظر میرسد که مجلس یازدهم به شدت دچار چنددستگی شد و این شرایط در مجلس دوازدهم نیز در حال تکرار است. شما شرایط را چطور میبینید؟
وقتی یک رقیب جدی از اردوگاه سیاسی مقابل وجود نداشته باشد، چنددستگیها به وجود میآید. یعنی یکدستی به شکلگیری گسستهای جدید میان اصولگرایان منجر شد. به ویژه طیفی که گرایش به خالصسازی درد سقفی برای خواستههای خود نمیشناسد و امروز میبینیم که اصولگرایان سنتی تقریبا به حاشیه رفتند. به نظر میرسد کانونهای قدرتوثروت نیز از بیرون مجلس اینها را مدیریت میکنند. کانونهای قدرتطلبی که رقابتهایی با یکدیگر دارند و طیفهای مختلف را ایجاد کردند. اینها فضا را هدایت میکنند. متأسفانه آنچه اولویت اینها نیست حل مشکلات مردم است. چند دستور پرسروصدا مثل طرح صیانت یا لایحه عفافوحجاب را در دستور کار قرار دارند که البته هیچیک هنوز به نتیجه نرسیده است.
شاید بیشترین تعداد جلسات غیرعلنی را این مجلس داشته است. آنها برای موضوعات مختلفی جلسه را غیرعلنی میکنند و مردم را محرم نمیدانند. در لایحه عفافوحجاب نیز همین شرایط تکرار شد و لایحه در کمیسیون ویژه بررسی شد. این نمایندگان، چون پایگاه مردمی ضعیفی دارند مردم را محرم خود نمیدانند. آنها در جهت مطالبات طیف خود نیز کارآمدی نداشتند.
گفته میشود از مدتها قبل تلاش برای تصاحب دوباره کرسی ریاست مجلس آغاز شده. برخی نیز این شایعه را مطرح کردند که نظر نظام بر شخص خاصی است. آیا سابقه داشته که نظری از سوی نظام درباره ریاست مجلس به نمایندگان گفته شود؟
همیشه این شایعات بوده است. در دوره مجلس دهم نیز دیده میشد که تلاش زیادی میشد که از سوی هیئت رئیسه مجلس به دست اصلاحطلبان نیافتد. ریاست مجلس گویا خط قرمزی برای اصلاحطلبان بود.
اما اینکه این نظام؟ دقیقا یعنی چه، بسیار مبهم است. گاهی این شایعات دستاویزی برای جنگ روانی علیه رقیب است. میخواهند بگویند که فلان شخص پشتوانه نظام را دارد و به گونهای نیز فضاسازی میکنند که ایجاد واهمه و ترس در بین منتخبان و نمایندگان ایجاد کنند. ممکن است این ترس بر رأی آنها نیز اثر بگذارد. همچنین ممکن است این شایعه را نیز ایجاد کنند که شما دست به هر کاری بزنید شخص خاصی برنده و رئیس مجلس خواهد بود. در حالی که چنین نیست.
باید توجه داشت که این رویکرد باعث تضعیف نهاد پارلمان است. البته اینها معلول است و علت اصلی معیوب بودن ساختار انتخابات، نبود نظام حزبی درست و فقدان شفافیت منجر به چنین وضعیتی شده است. امروز بیشترین بدبینی مربوط به جناحهای اصولگراست. این کلنیها از بیرون نیز هدایت میشوند و چارچوب تئوریک و منسجمی ندارند. آنها بیشتر مشغول جنگ روانی، شایعهسازی، جوسازی و رسواسازی هستند.
هفته آخر ماه رمضان به عتبات مشرف شدم. یکی از نمایندگان تهران که در طیف اصولگرایان و نماینده تهران است از لابیها و اینکه هر کس شعارهای تندتری دارد جایگاه بهتری کسب میکند، سخن میگفت. گویا مسابقه شعارهای تند به راه افتاده و هرکس هتاکتر است جایگاه بهتری پیدا میکند. افق پیشرو برای مجلس آینده به مراتب بدتر از مجلس یازدهم خواهد بود.
عموما چه جریانهایی از لابی گری و چنین شایعاتی سود میبرند؟ آیا دراین شرایط طیف میانهرو مجلس نقشی تعیینکننده خواهد داشت؟
به نظر میرسد که طیف میانهرو و مستقل در مجلس دوازهم نقش تعیینکننده در انتخاب رئیس خواهد داشت. اگر آنها با یکدیگر ائتلافی تشکیل دهند میتوانند در مناسبات نقشآفرینی داشته باشند.
نکته اینجاست که اکثر نیروهای مجلس نیز وابستگی جناحی ندارد و تحتتأثیر فضا هستند. آقای قالیباف فعلا ریاست و هیئت رئیسه مجلس را دارد و دست داشتن امور قدرت لابیگری و تأثیر بر نمایندگان تازهوارد را به او میدهد. با این همه باید منتظر ماند و دید که چه اتفاقاتی رخ میدهد و کدام جناح اصولگرایان دست بالا را در مجلس دوازدهم پیدا میکند.